به گزارش ایبنا، نشریه بخارا با همکاری کتابخانه ملی سه‌شنبه ۳ دی شبی برای غلامحسین زرگری‌نژاد برگزار کرد. در این نشست ناصر تکمیل‌همایون، هادی خانیکی، داود فیرحی، رسول خیراندیش، محمدعلی اکبری و علی دهباشی حضور داشتند و درباره این استاد تاریخ سخن گفتند.

هادی خانیکی، استاد روزنامه‌نگاری و کارشناس رسانه گفت: عشق معلمی در وجود زرگری‌نژاد پایدار شده بود. وی کار خود را با معلمی آغاز کرد. در جامعه ما معمولا ذهنیت‌ها و گاه حتی فانتزی شدن ذهنیت‌ها اجازه نمی‌دهد ذخایر فرهنگی دیده شوند.

وی افزود: بخشی از تاریخ زندگی زرگری‌نژاد من هستم، چون یکسال از او کوچک‌ترم و سال‌های دانشجویی ما با هم گذشت، دیر همدیگر را یافتیم اما از سال 1360 تاکنون در بیوگرافی همدیگر بوده‌ایم. خداوند در زندگی زرگری‌نژاد آنچه لازمه فهمیدن است به او داده از خانواده و صفا و صمیمیت گرفته تا دیگر موارد.

وی با اشاره به این‌که زرگری‌نژاد در سخت‌ترین شرایط کتاب‌های درسی تاریخی را نوشته است، گفت: وی کتاب‌های درسی تاریخ را مبتنی بر تحقیق و انصاف نوشته است. اگر دکتر زرگری‌نژاد نبود بزرگداشت صدسالگی مشروطه در زمان دولت اصلاحات را چه کسی برگزار می‌کرد و بازخوانی افعال مشروطه و محوریت آن را چه کسی به دست می‌گرفت؟

خانیکی ادامه داد: اعتقادات خالصانه در تالیف و تحقیقات تاریخ اسلام از ویژگی‌های زرگری‌نژاد است و هر حرفی در تاریخ از زبان زرگری‌نژاد حجت بوده است. تحقیق درباره زندگی اولین سپهبد امیراحمدی و تاریخ پیش از مشروطه و تاریخ معاصر به قلم وی پژوهشی درست است و تاریخ معاصر وقتی متکی بر اسناد این تاریخ‌نگار است آسوده‌خاطر است مانند محققی که میان اسناد متفاوت سرگردان نیست.

این استاد رسانه افزود: زرگری‌نژاد به عنوان معلم و محقق در تاریخ زندگی کرده اما محبوس نشده و به امروز آمده است، او از جمله کسانی است که بین دانشگاه، اجتماع ، سیاست و فرهنگ دیوار نکشید. مطالعه‌ درباره زرگری‌نژاد ضرورت دارد و باید انجام شود، چرا که وی جزو نادر کسانی است که هم توانست در دانشگاه و هم بیرون دانشگاه به مساله تاریخ بپردازد.

خانیکی در پایان سخنانش گفت: تاریخ پیچیده‌ترین دانش بشری است و از ریاضی، فیزیک و شمی نیز پیچیده‌تر است و کسانی چون زرگری‌نژاد که تاریخ را بازآفرینی و خلق دوباره کرده‌اند قابل ستایش هستند.

در ادامه این نشست ناصر تکمیل‌همایون، جامعه‌شناس و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: در گذشته وقتی بعد از ۱۲ سال به ایران برگشتم تاریخ‌نگارانمان را می‌شناختم اما نام عده‌ای برجسته بود تا اینکه زرگری‌نژاد را شناختم و با وجود این‌که در روزهای نخستین آشنایی‌‌مان احساس نه چندان مثبتی نسبت به وی داشتم کم کم با آشنایی شخصیت و معرفتش ارادت خاصی به او پیدا کردم.

وی افزود: زرگری‌نژاد کمتر خندان گاهی همایش‌هایی می‌گذارد که مصداق این سخن است که «جانا سخن از زبان ما می‌گویی» همایش درباره مدرس، همایش درباره نقض بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی دوم، همایش درباره تاریخ معاصر ایران و... می‌گذارد و سخن‌هایی می‌گوید که بسیار مهم است. زرگری‌نژاد شخصیتی دوسویه دارد: زرگری‌نژاد اخمو و تند و تیز و زرگری‌نژاد اهل علم و دانش.

تکمیل‌همایون ادامه داد: زرگری‌نژاد آثار علمی فراوانی دارد یک پا در شریعت استوار دارد و یک پا در جنگ ۷۲ ملت. او از قیام اباعبدالله (ع) تا مشروطه و آقا محمدخان قاجار را می‌نویسد و بخشی از آثار او که مربوط به دوران قاجار است واقعا مرجع و قابل تمجید است. او هم تاریخ خلیج‌فارس را می‌نویسد و هم تاریخ جهان را.

وی در پایان سخنانش گفت: زرگری‌نژاد را در حوزه تاریخ می‌توان ابوالعلوم خواند، او جز عشق به اسلام و ایران و علم به تحقیقات چیز دیگری نداشته است. شخصیت زرگری‌نژاد را ملی، فرهنگی، علمی، میهنی می‌دانم و ملیت را ذهنیت متضاد نمی‌دانم.

داود فیرحی سخنران بعدی نشست گفت: زرگری‌نژاد ظراف تاریخ است و با ظرافت در تاریخ کار کرده است. وی دوگونه تاریخ را نوشته است نخست اینکه تاریخ را برای ما زنده کرده و آن را به روز کرده است و دوم اینکه بخش‌هایی از تاریخ را چنان برجسته کرده که ما از آنها می‌توانیم قواعدی را برای تحقیق به دست بیاوریم. متفکران تکه‌هایی از تاریخ را انتخاب می‌کنند و جامعه تشنه دانستن آنها است. البته این به بصیرت دانشمند برمی‌گردد که چه چیزی را در چه زمانه‌ای انتخاب و تبدیل به پژوهش کند، این‌که جهت عمومی جامعه را درک کند و حوزه‌ای را انتخاب کند که پاسخگوی نیازها باشد و زرگری‌نژاد از این قسم مورخان است.

وی افزود: زرگری‌نژاد در دو حوزه تحقیق کرده است نخست صدر اسلام و سپس در حوزه قاجار و در زمینه تجدد در ایران تحقیق بسیاری کرده است. زرگری‌نژاد درک کرده که جامعه ما نیازمند خوانش مجدد صدر اسلام است تا بتواند به مشکلات امروز ما پاسخ بدهد و معیاری برای نقد امروز ایران باشد تا ما بتوانیم زندگی امروز را صیقل دهیم. در حوزه تاریخ اجتماعی و اندیشه اجتماعی کسی نمی‌توانست سخن منسجمی داشته باشد و کار محقق است که در این زمینه تحقیق جامعی داشته باشد.

فیرحی ادامه داد: نخست آغاز دیانتی است که سرنوشت برای ایران رقم زده است و دیگر پارابلماتیکی که ایران از آن رها نشده است. همچنین هیچ تفکر نوپایی نیست که بخواهد صدر اسلام را بازیابی کند و با کرونولوژی تاریخی نمی‌توان گفت که تاریخ، تاریخ حال است و صدر اسلام، صدر اسلام اکنون است. ما اکنون نیاز داریم که آغازها را دوباره‌خوانی کنیم. شرایط بعد از قاجار بسیار مهم است، بسیاری فکر می‌کنند دوره قاجار مثل دوره تاریک مسیحیت میانه است و کسی نمی‌تواند نظام دانایی و با عبور آگاهی سراغ این مسائل تاریخی برود.

این استاد علوم سیاسی افزود: انتخاب صدر اسلام زرگری‌نژاد بسیار هوشمندانه بوده است تا بتواند متن و سند تولید کند. وی امروزه دنبال سیره سیاسی پیامبر (ص) نیز است. انتخاب وی در تاریخ قاجاریه نیز بسیار هوشمندانه بوده است. برخی از تاریخ‌پژوهان بر این باورند دوره قاجار چیزی ندارد مگر خلافش ثابت شود. مشروطه به لحاظ تبارشناسی یک دگرگونی عمیق فکری و متونی متمرکز دارد که زایش آن مشروطه است و پس از آن ایران آبستن تجدد می‌شود.

فیرحی ادامه داد: مجموعه 4 جلدی زرگری‌نژاد بسیار ارزشمند است که دو جلد به قاجار اختصاص دارد و دو جلد دیگر آن نیز مشروطه را دربرمی‌گیرد. اگر ما قاجار را درست نگاه کنیم امروز می‌توانیم بفهمیم کجا ایستاده‌ایم. اگر جنگ‌های روس را نتوانیم درست بررسی کنیم تاریخ آن دوره را درک نکردیم. اگر امیرکبیر و حاج سیاح و میرزای شیرازی را نشناسیم نمی‌توانیم تاریخ آن دوره را به درستی بررسی کنیم. حتی مهارت‌های ناصرالدین شاه در تاریخ نیز بسیار مهم است. وی شخصیت‌های متناقضی را با دیدگاه‌های مختلف در دربار نگه می‌داشت. این شاه قاجار هم تجددگرا بود و هم با این قضیه مقابله می‌کرد. ناصرالدین شاه شخصیتی پیچیده‌ای داشت و باید در تاریخ بتوانیم این شخصیت را به درستی درک کنیم.

وی افزود: زرگری‌نژاد دقیق‌المنظر است و به لحاظ تاریخی می‌تواند این دیدگاه را ارایه دهد که کدام رساله شهرت به منحور بودن دارد و کدام رساله اصل است. وی به نویسندگان تاریخی جهت داده است که کدام را بتوانند هوشمندانه انتخاب کنند زیرا هر دو پژوهشی که انجام داده است آغاز کار است، یکی بحث سنت اسلامی است و دیگری مناقشات دوره قاجار را بررسی می‌کند. برخی از تاریخ‌پژوهان گمان می‌کنند که در دوره قاجار کار تازه‌ای ارایه می‌دهند اما این‌گونه نیست و باید آثار زرگری‌نژاد را در حوزه قاجار با دقت خواند.
 
وی افزود: ما دو بحران را در روزگار کنونی داریم بحران سنت‌گرایی و تجدد و بحران ملی‌گرایی و تجدد. شاید تاریخ‌نگاری هگلی خیلی خوب نباشد زیرا بر این باور است که هر روز بهتر از دیروز است امیدواریم آثار وی استثنا نباشد و تبدیل به یک تولید قابل قبولی باشد.

رسول خیراندیش نیز درباره زرگری‌نژاد سخن گفت: در نگارش کتاب‌های درسی همکاریم با زرگری‌نژاد آغاز شد. وی در آنجا سد سدیدی بود برای دفاع از حقیقت و تاریخ و تاریخ‌نویسی. وی ایستادگی بسیاری کرد در نگارش تاریخ قاجار اما در نگارش‌های بعدی تاریخ معاصر ایران دستی نداشت. وی هرجایی که مرا به کارزار می‌خواند همواره حاضر می‌شدم. وی هم به تاریخ صدر اسلام پرداخت و هم به مشروطیت و این دو حوزه را همسو با هم تحقیق می‌کرد. زرگری‌نژاد تاریخ صدر اسلام را با دقت از آراء و اندیشه‌هایی که توسط علما از آن دوره بود تا دوره‌های بعدی و مشروطیت تحقیق و پژوهش کرد.

اکبری، سخنران بعدی این نشست بود وی گفت: زرگری‌نژاد برای من یادآور سه چیز است؛ نخست ذوالفنون تاریخ‌نگاری معاصر ایران است زیرا متخصص در حوزه‌های مختلف فراوان داریم اما ذوالفنون تاریخ بسیار کم است. اگر در حوزه پژوهش‌های تاریخی، روزشمار تاریخی، نسخه‌پژوهی و چاپ انتقادی آثار تاریخی وارد شوید نام زرگری‌نژاد دیده می‌شود.

وی افزود: دوم این‌که زرگری‌نژاد برای من در پژوهش‌های تاریخی مظهر شجاعت علمی است. شجاعت علمی را بسیار از او آموختم. کمتر کسانی هستند که این جسارت را داشته باشند که گزاره‌های مالوف و جا افتاده و روایت‌های قطعی‌پنداشته شده تاریخی را به نقد بکشند زیرا در تاریخ هیچ امری مسلم نیست و این امر در زرگری‌نژاد به خوبی مشاهده می‌شود. یکی از یافته‌های ناب زرگری‌نژاد این است که چرا تاریخ می‌خوانیم؟ و او به ما پاسخ داده است چرا تاریخ می‌خوانیم؟ و می‌گوید تاریخ شالوده‌‌شناسی اکنون است و اگر غیر این باشد عمرمان تلف شده است. شالوده‌شناسی اکنون ایدئولوژی‌پردازی تاریخ نیست و در پی این نیست که از تاریخ ایدئولوژی بسازد بلکه نقطه عزیمت را در مواجهه شدن با تاریخ بیان می‌کند و همان چیزی است که تاریخ را در سنت قدمای ما تبدیل به عبرت می‌کند و چیزی که در سنت تاریخ‌نگاری جدید متاسفانه از آن برکنار هستیم یا ایدئولوژی‌انیدشی در تاریخ داریم یا تاریخ برای تاریخ.

اکبری ادامه داد: آیا زرگری‌نژاد دغدغه اسلام داشت یا تاریخ معاصر؟ و این دغدغه گاهی او را به این سو و گاهی به آن سو می‌کشاند. امروز بزرگ‌ترین میراث زرگری‌نژاد این است که تاریخ اگر به کار شالوده‌شناسی اکنون نیاید شاید برای سرگرمی خوب باشد. باید به این نکته اشاره کنم که زرگری‌نژاد بعد از بیماری بسیار پرکارتر شد و با دانشجویانش همواره فعالیت‌های تاریخی بسیاری را دنبال می‌کند.

پایان بخش برنامه شب‌های بخارا سخنرانی زرگری‌نژاد بود که به کوتاهی گفت: من مدیون استادان متعدد تاریخ هستم از دکتر عنایت که به من اندیشه سیاسی آموخت و سپس با اندیشه‌های سیاسی اسلام آشنا شدم. دکتر هما ناطق که به من دوره قاجاریه را آموخت و دکتر رضوانی استاد راهنمای من بود و من از او بسیار آموختم. همچنین دکتر اشراقی استاد بسیار مهم من در حوزه تاریخ بود.

غلامحسین زرگری‌نژاد، مورخ و محقق تاریخ ایران و اسلام سال ۱۳۲۹ در شهرستان بجنورد زاده شد. وی در سال ۱۳۵۲ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران راه یافت و تحصیلات خود را در رشته تاریخ در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد. در سال ۱۳۷۲ درجه دکترای تخصصی تاریخ را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد و به مدت ۳ سال در دانشکده روابط بین‌الملل وزارت خارجه به تدریس تاریخ سیاست و تاریخ اسلام و اندیشه‌های سیاسی در اسلام و ایران پرداخت. وی در سال ۱۳۷۳ به گروه تاریخ دانشگاه تهران پیوست و در سال 1388 با درجه استادی بازنشست شد.

از مهم‌ترین آثار وی می‌توان به کتاب‌های تاریخ تحلیلی اسلام، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت) (کتاب برگزیده سال 1379)، نهضت امام حسین و قیام کربلا، (کتاب برگزیده سال 1383)، تاریخ تحلیلی اسلام از بعثت تا غیبت، روزشمار تاریخ معاصر ایران، خاطرات نخستین سپهبد ایران، سپهبد امیراحمدی و... اشاره کرد. همچنین تصحیح مآثر سلطانیه، نوشته عبدالرزاق دنبلی، تاریخ احمد شاهی، نوشته محمود حسینی جامی، شرح آسیای مرکزی و انتشار سیویلیزاسیون روسی در آن، احکام‌الجهاد و اسباب‌الرشاد، رساله احکام قانون اداره بلدیه، عبدالحسین لاری، هفت رساله سیاسی از عصر قاجار، رسائل مشروطیت، انتشارات کویر، رسائل مشروطیت، مؤسسه توسعه علوم انسانی، سیاست‌نامه‌های عصر قاجار (رسائل سیاسی) و... در کارنامه این پژوهشگر تاریخ وجود دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...