باب حادی عشر. کتاب کلامی معروف شیعی. باب یازدهم از "منهاج الصالح فی مختصرالمصباح " که علامه حلی به خواهش وزیر "محمد بن محمد قوهدی" نوشته و در آن "مصباح المتهجد" شیخ طوسی را که در ادعیه و عبادات است خلاصه کرده است. وی تلخیص خود را در ده باب تنظیم گردانیده و سپس از جهت آنکه شناخت عبادت و دعا، فرع شناخت معبود و مدعو است و صحت عبادت بستگی به صحت اعتقاد و ایمان دارد بابی به نام  "الباب الحادی عشر" (باب یازدهم) در شناخت اصول دین به آن افزوده است.

علامه حلی در این باب از اصول دین آنچه را به اجماع علما بر هر مسلمانی واجب است، چنین برمی‌شمارد: شناخت خدا و صفات ثبوتیه و سلبیه او و آنچه بر او صحیح و از او ممتنع است، شناخت نبوت، امامت و معاد. وی این باب را در هفت فصل قرار داده است: فصل اول در اثبات واجب‌الوجود فصل دوم در صفات ثبوتیه او که عبارت است از: قدرت، اختیار، علم، حیات، اراده، کراهت ادراک قدیم و ازلی، باقی و ابدی بودن او، تکلم و صدق.

فصل سوم در صفات سلبیه او که عبارت است از: مرکب نبودن، جسم و عرض و جوهر نبودن، لذت و الم نداشتن، متحد به چیزی نشدن، محل حوادث نبودن، رؤیت بصری نداشتن، شریک نداشتن و از معانی و احوال به دور بودن.

فصل چهارم در "عدل" که اختیار بشر و استحاله قبح بر خداوند و همچنین قاعده لطف او را به اثبات می‌رساند. فصل پنجم در "نبوت" که پس از تعریف واژه "نبی"، به اثبات نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) و وجوب عصمت او و اینکه او فاضل‌ترین مردمان بوده و از دنائت پدران و ناپاکی مادران و رذائل خلقی و عیوب خلقی برکنار است می‌پردازد.

فصل ششم در "امامت" (ریاست عامه در امور دنیا و دین برای یک شخص به عنوان نیابت از پیغمبر) که آن را عقلا واجب می‌داند و بیان می‌کند که امام باید معصوم و منصوص‌علیه و فاضل‌ترین مردمان باشد. سپس از راه‌های عقلی و نقلی به ذکر امامت بلافصل علی بن ابی طالب (علیه السلام) پس از پیغمبر (صلی الله علیه وآله و سلم) می‌پردازد.

فصل هفتم در "معاد" که آن را از طریق عقلی ثابت نموده و سپس آیاتی را که بر آن دلالت دارد شرح می‌دهد. در این فصل مسئله ثواب، عقاب، توبه و امر به معروف و نهی از منکر مورد بحث و اثبات قرار گرفته است.

"باب حادی عشر" از جهت اختصار و جامعیت مورد توجه اهل علم واقع شد چنانکه جدا از ده باب دیگر نسخ، تدوین و طبع شد و شروح و تعلیقات فراوانی را بر آن نگاشتند. مؤلف "الذریعة" متجاوز از بیست شرح برای آن یاد کرده است. از میان شروح باب حادی عشر، شرح فاضل مقداد به نام "النافع  المصباح الحشر فی شرح باب حادی عشر" بیش از شروح دیگر مورد توجه اهل علم و تدریس در مدارس و حوزه‌ها قرار گرفته و بارها طبع و نشر شده است. همچنین تصحیحی انتقادی از آن همراه با شرحی مزجی از "ابوالفتح بن مخدوم الخادم الحسینی العربشاهی" به نام "مفتاح الباب" صورت گرفته و تحت عنوان "الباب الحادی عشر للعلامة الحلی مع شرحیه" چاپ شده است.

از باب حادی عشر و شرح فاضل مقداد ترجمه‌های متعددی به فارسی شده که معروف‌ترین آنها "الجامع فی ترجمة النافع" از حاجی میرزا "محمدعلی حسینی شهرستانی" (متوفی 1344) است. ترجمه‌ای نیز به زبان انگلیسی توسط میلر صورت پذیرفته که در 1928 در لندن چاپ شده است.

مهدی محقق . دانشنامه جهان اسلام

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...