کتاب «خلاف زمان: درباره نوستالژی، آرمان‌شهر و دیگر وارونگی‌های تاریخی» [Sobre la nostalgia: damnatio memoriae] نوشته دیه‌گو گاروچو [Diego S. Garrocho Salcedo] با ترجمه الهام شوشتری‌‎زاده توسط نشر اطراف راهی بازار نشر شد.

خلاف زمان: درباره نوستالژی، آرمان‌شهر و دیگر وارونگی‌های تاریخی» [Sobre la nostalgia: damnatio memoriae] نوشته دیه‌گو گاروچو [Diego S. Garrocho Salcedo]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «خلاف زمان» تأملی فلسفی است درباره‌ی مواجهه با گذشته، زمان‌آگاهی و تجربه‌ی ناگزیر حسرت. این جستار بلند با نقدِ نگاه نوستالژی‌زده و کلان‌روایت‌های نوستالژی‌محور، بستری فراهم می‌کند تا خاطره، اسطوره، فراموشی، گذشته و تاریخ را از منظری جدید ببینیم. خلاف زمان را می‌توان نمونه‌ای از جریانی قوی و ریشه‌دار در سنتِ ناداستان‌نویسی و مشخصاً ژانر «تأملاتِ» اسپانیا دانست که شاید برای خواننده‌ ایرانی کمتر شناخته شده باشد.

دیه‌گو گاروچو متولد ۱۹۸۴ استاد دانشگاه، فیلسوف و از جستار نویسان شاخص اسپانیاست. او در دانشگاه‌های مادرید و سوربن تحصیل کرده و مدتی برای پژوهش در دانشگاه‌های ام‌آی‌تی، بوستون و جانز هاپیکنز آمریکا حضور داشته است. گاروچو در زمینه‌ی فلسفه‌ی اخلاق و فلسفه‌ی سیاسی تخصص دارد و در دانشکده‌ها و مؤسسات مختلفی آن‌ها را تدریس می‌کند. از او تا به حال مقالات متعددی در ژورنال‌های علمی و فلسفی منتشر شده است و خلاف زمان اولین کتاب مستقل این نویسنده است.

مترجم این کتاب الهام شوشتری‌زاده دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات در دانشگاه علامه طباطبایی است و در کارنامه‌ی کاری‌اش ترجمه‌ کتاب‌هایی مانند روایت و کنش جمعی، لنگرگاهی در شن روان، رها و ناهشیار می‌نویسم، آخرین اغواگری زمین و به زبان مادری گریه می‌کنیم به چشم می‌خورد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«برای ما ساختن گذشته‌ی خوب از ساختن آینده‌ی خوب وسوسه انگیزتر است. ظاهراً تنها ارزش آینده، تنها دلیلی که باعث می‌شود واقعاً آن را مهم بدانیم، این است که آینده روزی نه اکنونِ ما، که گذشته‌ی ما خواهد شد. از یک منظر، آینده تنها گذشته‌ای است که می‌توانیم تغییرش دهیم.»

کتاب «خلاف زمان» در ۱۷۲ صفحه و قیمت ۱۹۴ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...