کتاب «مارکسیسم بدون مارکسیسم: درباره اشباح مارکسِ دریدا» با گردآوری و ترجمه محسن عباس زاده توسط نشر دمان منتشر شد. این اثر شامل مجموعه مقالاتی است درباره کتاب «اشباح مارکس» اثر ژاک دریدا.

مارکسیسم بدون مارکسیسم: درباره اشباح مارکسِ دریدا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر دمان کتاب «مارکسیسم بدون مارکسیسم» را در ۱۷۶ صفحه و بهای ۶۴ هزار تومان منتشر کرد. کتاب شامل مجموعه مقالاتی به قلم تری ایگلتون، آنتونیو نگری، ارنستو لاکلا، سایمون کریچلی و استوارت سیم است.

محور کتاب پیش رو تفسیر و ارزیابی «اشباح مارکس» ژاک دریداست. دریدا با بازآفرینی مفاهیم فیلسوفان، متون خود آنها را در ساحتی ساختارزدایانه بسط و گسترش می‌دهد. در کتاب «اشباح مارکس» وی با به کارگیری مفهوم شبح، به ارائه خوانشی تازه از اندیشه مارکس و مارکسیسم می‌پردازد. صرف نظر از تفسیر مارکس توسط دریدا، خود مفهوم شبح و وجوه آن اهمیت اساسی پیدا می‌کند.

دریدا در «اشباح مارکس» در پی احیا یا بازگشتی دیگر به ایده‌های مارکس نیست، بلکه درصدد است با استفاده از فیگور انتقادی مارکس علیه هژمونی نولیبرال موضع گیری سیاسی کند. او مارکس را «شبح» یا «دیگری» نظم سرمایه‌داری می‌داند که می‌تواند همچون روح پدر هملت همواره احضار شود تا در مقابل ژست پیروزمندانه پایان تاریخ فوکویاما، ناتوانی لیبرال دموکراسی را در تحقق وعده‌هایش برملا کند.

شبح با گسترش قلمرو واقعیت و زمان، تفسیر متافیزیکی صلب از آنها را به چالش می‌کشد. شبح بودگی واقعیت اشاره به این امر دارد که واقعیت امری از پیش متعین و واقع شده نیست بلکه آن همواره در حال ساخته شدن است. شبح بودگی زمان نیز سیر خطی گذشته – حال – آینده را به پرسش می‌گیرد. اینها مفاهیم متافیزیکی از زمان هستند که مانع تحقق شبح بودگی زمان می‌شوند. علاوه بر این ظهور سیاسی و اجتماعی شبح بودگی نیز، تعریف تازه‌ای از کنش و مسئولیت سیاسی ارائه می‌دهد . کنش و مسئولیت سیاسی بدین معنا، به آینده وافقی برنامه ریزی شده معطوف نیست، بلکه کنش و مسئولیت سیاسی شبح وار، همواره در حال انجام و پذیرفتن باقی می‌ماند.

دریدا مارکسیسم را «وعده‌ای رهایی بخش» می‌داند که به رغم انحرافات نظری و عملی، نباید از روح «موعودگرایانه» آن دست کشید. نویسندگان این مجموعه به ارزیابی این شیوه خوانش دریدا از مارکس می‌پردازند. بنابراین، هدف اصلی کتاب حاضر طرح بحثی درباره مناسبات «واسازی» و «مارکسیسم» است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...