کتاب «نظریه تفسیر متن» تالیف حجت‌الاسلام احمد واعظی که حاصل یکی از طرح‌های پژوهشی گروه قرآن‌پژوهی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است، منتشر شد. این اثر با هدف توسعه قلمروی تفسیری محققان این حوزه تالیف شده است.
به گزارش ایبنا به نقل از روابط عمومی حوزه و دانشگاه، این کتاب با بررسی نظریه تفسیر و مسایل آن، هستی‌شناسی معنا و مباحثی مانند معرفت‌شناسی معنا و اخلاقیات معنا و الزامات تفسیری متن وحیانی را بررسی می‌کند.

کتاب حاضر در راستای توجه به موضوعات مهم چالش‌های معاصر در حوزه تفسیر متن، درصدد است با نگاهی دانش‌محور، افق و فضای جدیدی را در قلمرو تأملات تفسیر بگشاید.

در مقدمه این کتاب آمده است: «تمدن و فرهنگ اسلامی به طور بارز و آشکاری متن‌محور است و تفسیر عالمان مسلمان از قرآن و روایات، شالوده اصلی معرفت دینی، منش و اخلاق اسلامی و شبکه روابط اجتماعی مسلمانان را سامان می‌دهد و شاخه‌های مختلف علوم اسلامی تحت تأثیر عمیق فهم و تفسیر متن وحیانی و منابع نقلی و روایی قرار دارد. از سوی دیگر، از دهه‌های نخست قرن بیستم میلادی به این سو، شاهد بروز و ظهور دیدگاه‌ها و نظریه‌هایی درباره زبان، فهم و تفسیر و ساز و کار حصول فهم هستیم که در تقابل جدی با تقلی‌های مرسوم و مقبول در نزد عالمان مسلمان از این امور قرار می‌گیرند. تقابل و چالش مزبور، طبعاً تردیدها، پرسش‌ها و شبهاتی را درباره اعتبار و حقانیت این رویکرد تفسیری رایج و متداول در پی‌دارد.»
 
نخستین چاپ کتاب «نظریه تفسیر متن» را پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با شمارگان 1500 نسخه‌ در قطع وزیری منتشر کرده است.

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...