کتاب «فیلسوف وطن(حکیم ملاصدرا و استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی)» به قلم اسماعیل منصوری لاریجانی در 368 صفحه منتشر شد.

فیلسوف وطن(حکیم ملاصدرا و استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی) اسماعیل منصوری لاریجانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، به باور نگارنده، ملاصدرا فیلسوف وطن است، چرا که نه تنها عقل و اندیشه را مولود هستی می‌داند، بلکه عقل را هم زبان هستی می‌داند و با سفر چهارگانه، به تفسیر یافته‌ها و حقایق و اسرار نهفته در آن می‌پردازد.

از نظر ملاصدرا سالک راه خدا عقل است که از لوازم حرکتش ذکر و توجه به خداست. استاد دینانی نیز به طور بین و روشن، از خاستگاه هستی سخن می‌گوید و زلف اندیشه او، خاصه در باب جبر و اختیار به آرای ملاصدرا گره می‌خورد.

اثر حاضر با عنوان «فیلسوف وطن» با معنای خاصی که از وطن و فیلسوف اراده می‌کند، نخست ملاصدرا و به تبع او استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی را مصادیق بارز این مفهوم می‌داند و به کمک آرا و استدلال‌های مندرج در آثار این دو متفکر، آن‌ها را در قامت فیلسوف وطن به علاقه‌مندان معرفی می‌کند.

این اثر در پنج فصل تألیف شده است؛ در فصل اول که با عنوان «فیلسوف وطن کیست؟» نگارش یافته، به پیدایش عقل و ساحت قرب الهی و همچنین معیار شناخت اشاره شده است. «براهین و اشارات» عنوان دومین فصل از کتاب حاضر است که در این فصل به 10 برهان پرداخته شده که از جمله این براهین می‌توان به برهان شاهد(آغاز پیدایش جهان)، برهان صبغه الله، برهان محبت، برهان حقیقت ایمان، برهان عهد الست، برهان علم لدن، برهان معرفت نفس، برهان معیت، و برهان نور پرداخت.

در فصل سوم با عنوان «دین، زبان عقل و هستی»، در دو مبحث دین به عنوان زبان عقل و هستی معرفی شده و چهار داستان با عناوین دیالوگ هدهد با حضرت سلیمان، مورچه و فخر دانایی، نماز و تسبیح پرنده، و نطق اعضا و جوارح تبیین شده است.

نویسنده در چهارمین و پنجمین فصل به «حکیم ملاصدرا، فیلسوف وطن» و استاد ابراهیمی دینانی اشاره کرده و نظرات و آرای مطرح در آثار این دو فیلسوف تشریح شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...