به گزارش آنا، رمان «یوما» نوشته مریم راهی برای هر مخاطب ادبیات دینی و با هر نوع سلیقه‌‌ای، حرف‌هایی جدی و تازه برای روایت دارد. بستر اصلی این رمان بیان فرازهایی از زندگی حضرت خدیجه کبری (س) است. نویسنده موقعیت زمانی روایت خود را از ساعت­‌های منتهی به ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) شروع کرده و با توصیف تؤامان موقعیت منزل، ذهنیت حضرت خدیجه و مردمان شهر که نمایندگانی از آنها به بهانه‌هایی به منزل پیامبر (ص) رفت آمد دارند، داستانی را تعریف می‌کند که بیشتر از جذابیت‌های قصه‌­پردازانه، از منظر روایت لذت‌بخش است.

زندگی حضرت خدیجه کبری(س) با یوما مریم راهی

نویسنده به دلیل نیت خود برای جلب بخش وسیعی از مخاطبان، با وجود انتخاب یک زاویه دید غالب، به صورت متناوب نقطه نگاه پرداخت روایت را تغییر می­‌دهد. در واقع چندین روایت موازی را با چند زاویه دید به ظاهر متفاوت با یکدیگر در دل داستان نشانده است. در بخشی از کتاب نویسنده راوی سکنات و وجنات خدیجه کبری در آستانه میلاد حضرت زهراست. نویسنده در این نقش به زیبایی هر چه تمام‌تر تصویری مینیاتوری و بسیار تأثیرگذار از شیفتگی بانوی بزرگ اسلام به پیامبر اکرم را تصویر کرده است. خلق صحنه‌هایی چون عطرآمیز شدن بدن کودکانی که پیامبر آنان را نوازش کرده و یا دیالوگ‌هایی که نمایانگر گفتگوی رسول اکرم (ص) با خدیجه است از درخشان‌ترین و ماندگارترین بخش‌های این رمان از این منظر است.

در بخشی دیگر از این داستان، راهی تصویری رئالیستی از مکه و مدینه در دوران حیات پیامبر اکرم (ص) به تصویر می‌کشد و به طور غیرمستقیم به ارزش‌‌گذاری‌های اجتماعی اعراب جاهلیت اشاره می‌‌کند؛ به روشنی و البته به دور از هرگونه بیرون­زدگی از اسلوب داستان.

نام این رمان برگرفته از عبارتی است عربی که کنیز حضرت خدیجه به وی اطلاق می‌کند. این نام توسط نویسنده چنان هوشمندانه در بخش‌‌هایی از متن قرار گرفته است که مخاطب پس از به پایان رساندن کتاب، به ناخودآگاه به معنای آن پی برده و علت اطلاق آن به چنین بانویی را درک می‌کند.

رمان «یوما» را باید یکی از موفق‌ترین و خواندنی‌ترین آثار داستانی دینی در روزگار خود بدانیم که با شیوه نگاه و نگارشی بدیع و جذاب، چهره رحمانی تازه‌ای از پیامبر رحمت و همسر وی به تصویر می‌کشد.

رمان «یوما» در قطع رقعی و ۱۶۴ صفحه از سوی انتشارات کتاب نیستان در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...