اولین رمان گلاره عباسی، بازیگر سینما و تلویزیون با عنوان «مریلین مونرو سر جردن» توسط نشر نیماژ منتشر شد.

 گلاره عباسی مریلین مونرو سر جردن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، گلاره عباسی، برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر با نوشتن متن زیر خبر از انتشار کتاب خود داد.

وی نوشت: «رفقای خوب. همراهان نازنین. سال‌هاست منتظر این لحظه هستم که با قصه‌ام مهمان شما شوم.
چه خوب که از امروز می‌توانید کتابم را از کتابفروشی‌های معتبر بخرید و با هم درباره‌ی مرلین مونروی قصه و نیلوفر و آذر گپ بزنیم. سال‌هاست کاراکترهای قصه‌ی من منتظر این لحظه هستند تا از شما بشنوند. و به جهان شما نزدیک شوند.هیچ وقت حتی توی کافه‌های پاریس هم این قدر بوی پاریس را حس نکرده بودم. زن‌ها یک جوری نگاهم‌ می‌کردند و من بیشتر یک جوری نگاهشان می‌کردم. آنها مریلین مونروی چتر قرمز وسط تهران ندیده بودند و من از بس زن شبیه آنها دیده بودم، یک جوری نگاهشان می‌کردم. زن‌هایی که یک کم قوز کرده بودند و سردشان بود و کیسه‌های ماکارونی و گوشت چرخ‌کرده و آجیل چهارشنبه‌سوری این‌قدر توی دست‌هایشان سنگینی می‌کردند که داشتند فرو می‌رفتند توی زمین.»

گلاره عباسی در اولین رمانش «مریلین مونرو سر جردن» در ارائه‌ی اطلاعات به مخاطب مقتصدانه و هوشیارانه عمل می‌کند. ما لابه‌لای روایتِ مملو از تلاطم‌های درونی زنی که میل داشته بازیگر سینما شود، زنی که زیبا بوده، زنی که در اجتماع فعال بوده و حال هیچ‌کدام این‌ها نیست و در عوض در دو قطب شیدایی و افسردگی دست‌وپا می‌زند به خطری که سلامتی این زن را تهدید می‌کند پی می‌بریم و دلمان می‌خواهد برای او کاری کنیم. ما می‌دانیم که این زن بدحال است اما آیا اطرافیان این زن به بدحالی او واقف خواهند شد؟ باید خواند و دید.

گلاره عباسی که خود بازیگر سینماست در اثرش به‌خوبی توانسته از عناصر سینمایی بهره‌ی روایی ببرد. او پیش از آن‌که به بازیگری روی بیاورد نویسنده بوده و چندین داستان کوتاه در نشریات مختلف منتشر کرده بوده است. نسخه‌ی اولیه‌ی این رمان کوتاه هم حاصل تلاش‌های نوشتاری او در انتهای دهه‌ی هشتاد شمسی است و در دهه‌ی نود بارها بازنویسی شده است.

در پشت جلد این کتاب آمده است: «زنانگی من گره عجیبی خورده به لباس‌های چرکی که توی حمام تلنبار شده‌اند و به دکمه‌ی ماشین لباس‌شویی آبی‌رنگ کنار آشپزخانه که نشان می‌دهد در سی‌وهشت دقیقه لباس‌ها را می‌شوید و به نگاه مضطرب من که دودو می‌زند به سمت دقیقه‌ی ماشین لباس‌شویی که مثل روزشمار است برایم، روزشماری که سریع دارد می‌گذرد و من توان بلند شدن و پهن کردن لباس‌های شسته‌شده‌ی دکتر و دوقلوها را ندارم و زنانگی من عجیب شبیه نوچی عسل‌هایی است که به کابینت چسبیده، وقتی برای بی‌بی معجون درست می‌کنم.»

گلاره عباسی، فارغ‌التحصیل رشته‌ی تئاتر و همچنین بازیگری سینماست اما او در دهه‌ی هشتاد شمسی، همزمان در کارگاه‌ داستان‌نویسی محمد محمدعلی در موسسه‌ی کارنامه و کارگاه بازیگری امین تارخ هم، مشق نویسندگی و بازیگری کرده است.

رمان «مریلین مونرو سر جردن» نوشته گلاره عباسی در ۹۶ صفحه با قیمت ۳۵ هزار تومان توسط نشر نیماژ منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...