«چرتوپیا تاریخ زوال یک اتوپیا» (به روایت سباستوس میکلانکوس آیدین سیار) توسط نشر چشمه منتشر شد.

به گزارش مهر، این داستان بلند یا رمان طنز هم ۱۲ فصل دارد که با این بخش‌ها آغاز می‌شوند و البته دربرگیرنده تعدادی از این بخش‌ها یا تاریخ‌نگاری‌های طنز هستند:

«صبح روز بیستم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی»، «ظهر بیست و یکم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی»، «صبح بیست و دوم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ چرتی»، «صبح بیست و سوم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی»، «بیست و چهارم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی / صبح زود»، «صبح بیست و پنجم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی»، «صبح بیست و ششم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی»، «بیست و هشتم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی»، «بیست و نهم ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی»، «روز سی‌ام ماه جمهوری از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی»، «صبح روز یکم ماه ضیافت از سال ۲۴۱۹ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی» و «روز سوم ماه ذات عدالت از سال ۲۴۲۰ موت‌السقراطِ تاریخ چرتی-ژنو»

طرح این داستان طنز هم از این قرار است که پس از بحران اقتصادی یونان در سال ۲۰۰۹، چند فیلسوف در تلاش‌اند اتوپیای خودشان را بسازند؛ مدینه فاضله‌ای که قوانین افلاطون (فیلسوف نویسنده کتاب «جمهوری») در آن اجرا شود. این چند فیلسوف دنبال اتوپیا یا همان مدینه فاضله‌ای هستند که در آن فیلسوف‌ها قدرت را به دست بگیرند و به حکومت دموکراسی پایان بدهند. خلاقیت نویسنده کتاب در ترکیب عنوان «چرت و پرت» با «اتوپیا» است که به واژه «چرتوپیا» منجر شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

اعلی‌حضرت ادامه دادند «بسیار خب… شما ببینید ابتدا یک جمله از این آل پاچینو، که نمی‌دانیم کیست و لابد از فلاسفه رومی است، آورده و بعد با مهارت خاصی دست به تفسیر این جمله زده است.» سپس سعی کردند معانیِ بیش‌تری را از این کپشنِ مختصر انتزاع نمایند. «آل پاچینو می‌گوید یک‌جوری نپرسید که فقط دهانتان کثیف شود، بعد هلن‌جون می‌گوید مراقب دهان‌تان باشید شهروندان. خب این هم هرمنوتیک است، یعنی فهمِ عمیق از نیت مولف، و هم یک‌جور آگاه‌سازی است. آگاه‌سازی هم که وظیفه اصلیِ یک روشنفکرِ فیلسوف است.»
دیوجانس پرسید «اعلی‌حضرت این آگاه‌سازی در چه زمینه است؟»
گذالفنونِ کبیر گفت «چه‌طور از درک این مسئله عاجزی دیوجانس؟ کاملاً روشن است. در زمینه بهداشتِ دهان و دندان.»
جناب دیوس، وزیر جنگ، کمی در صندلی‌شان جابه‌جا شدند و گفتند «ولی اعلی‌حضرت هنوز ایراد اصلی بر جای خود باقی است.»
گذالفنون کبیر کمی ابروی‌شان را در هم کردند و گفتند «چه ایرادی؟»
دیوس گفت «این‌که ایشان به‌عنوان متخصصِ هرمنوتیک از درک مولف واقعی اثر ناتوان است.»
گذالفنونِ کبیر گفتند «چه‌طور؟»
دیوس گفت «اعلی‌حضرت این جملات را نویسنده فیلم‌نامه می‌نویسد نه آل‌پاچینو.»

این کتاب با ۱۰۹ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۷ هزار تومان به چاپ رسیده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...