مراسم پایانی جایزه‌ی ادبی «فردا» ویژه‌ی انتخاب تکنیکی‌ترین داستان بلند و رمان سال 86، روز گذشته (شنبه، نهم شهریور) در فرهنگسرای دانشجو برگزار شد.

به گزارش ایسنا، «قربانی باد موافق» نوشته‌ی محمد طلوعی تکنیک‌ترین رمان سال شناخته شد و 9 اثر برتر دیگر نیز به ترتیب به این شرح معرفی شدند: «انجمن مخفی» احمد شاکری، «الف دال میم» مهدی حجوانی، «قاعده‌ی بازی» فیروز زنوزی جلالی، «حکایت شمس» محمد حیدرنژاد، «آخرین سفر زرتشت» فرهاد کشوری، «ترجیع‌بندی برای شاعران جوان»‌ فتح‌الله ‌بی‌نیاز، «اسماعیل» امیرحسین فردی،‌ «جنگ و عشق» منیرالسادات موسوی، و «از میان ظرف‌های شسته‌شده» نازنین لیقوانی.

همچنین مجید میرزاوزیری به عنوان پرکارترین، قاسم لاربن به عنوان کهن‌سال‌ترین و حسین مصطفوی کاشانی، جوان‌ترین نویسنده معرفی شدند.

«کافه پیانو» نوشته‌ی فرهاد جعفری و «انجمن مخفی» نوشته‌ی احمد شاکری نیز به ترتیب گران‌ترین و ارزان‌ترین رمان لقب گرفتند.

ناشر ارزان‌ترین اثر هم مرکز اسناد انقلاب اسلامی و ناشر پرکار، نشر علم شناخته شد.

در مراسم پایانی جایزه‌ی ادبی فردا که بدون معرفی داوران، برگزار شد، ابوالفضل سرشار - مدیر فرهنگسرای دانشجو- از فعالیت‌های این فرهنگسرا در 30 ماه گذشته، بخصوص در حوزه‌ی کتاب، گزارشی ارائه داد و یادآور شد: تا جایی که دیده‌ام، هر جوانی به کتاب علاقه دارد؛ اما چرخه‌ی کتاب، حوزه‌ی درهم‌ تنیده‌ای است که نه من و نه بسیاری از بزرگان از حل آن برنمی‌آییم. به عنوان یک نهاد اجرایی، نه وظیفه‌ی سفارش تولید کتاب و نه توزیع را برعهده داشتیم؛ وظیفه‌ی ما معرفی کتاب‌های خوب به مخاطبان بوده است.

سپس حمیدرضا حسامی - دبیر جایزه ادبی «فردا» - از این جایزه گزارشی ارائه داد و گفت: در آماری که سال 86، خانه‌ی کتاب ارائه داد، 1155 کتاب داستان منتشر شده است که 388 داستان بلند و رمان بودند و بقیه، کتاب‌های حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان را تشکیل می‌دادند. این کتاب‌ها توسط 188 ناشر منتشر شده بودند.

او افزود: کتاب‌های این جایزه توسط 43 ناشر تهرانی و 10 ناشر شهرستانی به دبیرخانه‌ی جایزه ارسال شدند.

همچنین مصطفی دولو بیانیه‌ی هیأت داوران را خواند، که در آن آمده بود: عرصه‌ی ادبیات کشور در طول هرسال، شاهد برگزاری جشنواره‌های ادبی متعدد است، که هرکدام به زعم خود، آثار ادبی برتر را معرفی می‌کنند. با توجه به نام‌گذاری سال 87 به سال نوآوری و شکوفایی، طرح تکنیکی‌ترین رمان مطرح شد.

در ادامه‌ی این بیانیه عنوان شده بود: این جایزه به دور از اعمال سلایق فردی یا توجه به پیشینه‌ی افراد یا وابستگی به حلقه‌ی خاصی، سعی دارد با آسیب‌شناسی سایر جوایز ادبی، برترین داستان‌ها را انتخاب کند.

................ هر روز با کتاب ...............

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...