به گفته مرتضی کاخی، یکی از داوران کتاب سال، امسال در بیست و سومین دوره برگزاری کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر» تألیف قیصر امین‌پور، علی‌رغم به‌دست آوردن بالاترین امتیازهای نهایی ازسوی گروه داوری، از گردونه‌ی انتخاب‌ها حذف شده است. دلیل مطرح‌شده برای این حذف، عدم تمایل امین پور به دریافت جایزه و اینکه این امر بر نوع نگاه بیرونی به جایزه کتاب سال تاثیر مثبتی نمی‌گذارد، عنوان شده است.

البته شاید بتوان گفت برای اهالی ادبیات داستانی و شعر، مسأله کتاب سال و البته بی‌مهری‌هایش نسبت به این حوزه‌ها و اتفاقاتی که طی سال‌های اخیر رخ داده، چندان تازگی نداشته باشد؛ حتا اگر این امر، کنار گذاشته شدن اثری باشد که داوران انتخاب کرده‌اند.

مرتضی کاخی که امسال نیز داوری را در حوزه ادبیات و شعر بر عهده داشته است، در این‌باره به ایسنا، گفت: من به این کتاب رأی نهایی و نمره‌ی 100 دادم.

او افزود: آشنایی من با قیصر امین‌پور، به‌خاطر این‌که او قیصر امین‌پور است، نیست؛ به‌خاطر این است که فردی فاضل و شاعر بسیار خوبی است. کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر»ش هم در آخرین مرحله‌ی نهایی داوری حضور داشت. این تنها باری بود که در همه‌ی دوره‌های داوری کتاب سال، به کتابی رأی 100 می‌دادم.

او در پاسخ به این‌که با توجه به نظر مثبت چند داور درباره‌ی انتخاب شدن این کتاب و سپس چنین نشدن، آیا پیگیر مسأله ازسوی برگزارکنندگان کتاب سال شده است، گفت: من اعتراض نکردم، چون کارمند آن‌ها نیستم؛ تنها به‌عنوان داور نظر دادم و گفتم که بهترین جایزه را باید بگیرد. من مثل یک مشاور می‌مانم؛ نظر من و سایر داوران این بود که صددرصد حق این اثر است که جایزه بگیرد.

کاخی متذکر شد: آخرین داور من بودم و در این مرحله دیگر کتاب‌هایی هم که می‌خواستند جای این اثر بگذارند، کنار گذاشته شده بودند. نمره نهایی را من باید می‌دادم، اگر رد می‌شد که هیچ و اگر نمره می‌گرفت، برگزیده می‌شد؛ که گرفت. اما دیدیم که نشد و برای شعر هم کتاب سال انتخاب نکردند. وقتی هم به دکتر شفیعی کدکنی گفتم، گفت که واقعا کار درستی کردی، چون حقش هم همین بوده است.

وی یادآور شد: وقتی کسی را برای جایزه بردن یا نبردن کاندیدا می‌کنند، پس چرا با امتیازی که می‌گیرد، به او جایزه نمی‌دهند؟ خوب آثار دکتر شفیعی کدکنی را که اصلا نمی‌برند داوری کنند؛ اما این‌را که خودشان برده‌ بودند در حوزه‌ی انتخاب‌ها!

همچنین مصطفی علیپور در ابتدا با عنوان این‌که مگر قرار نبوده نام داوران مخفی بماند و معرفی نشوند، ضمن تأیید داوری‌اش بر این کتاب، به خبرنگار ایسنا گفت: این اثر جزو عالی‌ترین کتاب‌هایی بوده که در این سال‌ها بررسی شده است؛ فکر می‌کنم احتمالا به آن 96 امتیاز دادم. معتقدم کتاب قیصر امین‌پور یکی از بهترین کتاب‌هایی بوده که در سال‌های پس از انقلاب داوری شده است.

او افزود: امسال داوری کمی شلوغ بود و به ما گفته‌اند که اصلا درباره داوران صبحت نکنید.

علیپور در ادامه گفت: من هنوز هم مات و مبهوت و متحیرم که چرا این کتاب انتخاب نشده است؟! البته چنین فرض‌هایی درباره دکتر امین‌پور هست؛ چون سال‌ها پیش گزیده شعرش انتخاب شده بود که به‌علت کسالت نیامد جایزه‌اش را بگیرد و بعدها گرفت؛ اما امسال اصلا به او اطلاع ندادند.

وی در ادامه گفت: من یکی از کسانی بودم که به‌شدت متأسف و در عین حال خیلی متحیر شدم و اصلا گمان نمی‌کردم که این کتاب با این حجم کنار گذاشته شود.

علیپور درباره پیگیری مسأله نیز گفت: متأسفانه هیچ وقت فرصت نکردم صحبت کنم. دبیر امسال را نمی‌شناختم، اما با یکی از کارگزاران که صحبت کردم، گفت احتمال داده‌اند امین‌پور جایزه را نمی‌گیرد، پس چون نمی‌گیرد، بهتر است که اسمش هم اعلام نشود. گمان می‌کنم این احتمال بوده و صحیح نبوده است و فکر می‌کنم امین‌پور حتما جایزه را می‌گرفت. فرض هم کنیم که نمی‌گرفت، این کتاب باید برگزیده اعلام می‌شد؛ چون کتاب در این حجم و با این همه کوشش‌ها که بر آن شده است، بی‌نظیر بوده و برای جامعه ما کتاب قابل قبول و تأملی است؛ بویژه نسل جوان ما تشنه اطلاعاتی است که در این اثر است.

او در پایان گفت: من فقط می‌توانم بگویم از اتفاقی که افتاده متأسف و متحیرم.

اما علی اوجبی - دبیر بیست‌وسومین دوره کتاب سال - در پاسخ به این مسأله به خبرنگار ایسنا، گفت: الان که من دیگر سمتی در کتاب سال ندارم، اما در ذهنم چنین مسأله‌ای نیست و باید بپرسم و بعد چند روز دیگر به شما جواب بدهم. دبیر اجرایی همه سوابق را دارد. اما چنین مسأله‌ای را بعید می‌دانم که کتاب، برگزیده و به این دلیل کنار گذاشته شده باشد. داوران که یکی دو تا نبوده‌اند؛ آن‌ها از کجا می‌دانند مجموع امتیازها چه بوده؟ یعنی همه گفته‌اند این کتاب انتخاب شده است؟ اصلا چنین چیزی امکان ندارد که برخلاف نظر داوران، کتاب کنار گذاشته شده باشد.

اما موسوی - دبیر اجرایی بیست‌وسومین دوره کتاب سال - گفت: باید این پرسش را از خود ایشان بپرسید. من توضیحی ندارم، چون دیگر مسؤولیتی ندارم. من درباره‌ آیین‌نامه و ضوابط می‌دانم. نمی‌دانم چرا پاسخگویی را به من واگذار کرده‌اند!

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...