یکی از قدیمی‌ترین و معتبرترین جوایز ادبی کانادا که با عنوان گاورنر جنرال (جی‌جی‌بوکس) شناخته می‌شود، برندگان ۲۰۱۹ خود را در دو بخش ادبیات انگلیسی زبان و ادبیات فرانسوی زبان معرفی کرد.

به گزارش مهر به نقل از وب سایت شورای هنر کانادا، بعد از یک پروسه طولانی، کمیته‌های بررسی، بهترین کتاب‌های کانادایی را در هفت بخش مختلف هم به زبان فرانسوی و هم به زبان انگلیسی انتخاب کردند.

در بخش انگلیسی زبان، کتاب «پنج همسر» [Five Wives] نوشته جوآن توماس موفق به کسب جایزه بهترین اثر در بخش داستانی شد. کتاب‌های «وحشی مقدس» نوشته گوئن بن‌اوی بهتری اثر بخش شعر و «آن سوی بازی» [Other Side of the Game] نوشته آماندا پریس بهترین اثر بخش درام شدند.



در بخش غیرداستانی، کتاب «به سمت رودخانه: از دست دادن برادرم» [To the River: Losing My Brother] نوشته دان گیلمور موفق به کسب جایزه شد. در بخش ادبیات جوانان دو جایزه یکی در بخش متن و دیگری در بخش کتاب‌های مصور اهدا شد که این دو به ترتیب به کتاب «روی آسمان بایست» نوشته ارین بو و «کوچک در شهر» [Small in the City] نوشته سیدنی اسمیت رسیدند.

در نهایت در بخش ترجمه از فرانسوی به انگلیسی هم لیندا گابوریو به خاطر ترجمه «پرندگان هم‌نوع» [Birds of a Kind] نوشته وجدی موواد موفق به کسب جایزه شد.

در بخش فرانسوی‌زبان، کتاب «کاغذ سفید» اثر سلین هویگبارت جایزه بهترین اثر داستانی را از آن خود کرد. در بخش شعر، کتاب «تاندون و استخوان» نوشته آن-ماری دموله به عنوان اثر برتر شناخته شد. در بخش درام هم «سرپناه» میشکا لاوین برنده جایزه شد.

آن-ماری وواسار با کتاب «حق قدرتمندان: آسیب ما، منفعت آن‌ها» توانست عنوان بهترین اثر غیرداستانی را به خود اختصاص بدهد. در بخش ادبیات جوانان، «آلباتروس» دومینیک دمرس برنده بخش متن و «جک و زمان از دست رفته» استفانی لاپوینت و دلفین کوت-لاکروا برنده بخش کتاب مصور شدند. در نهایت، جایزه بهترین ترجمه از انگلیسی به فرانسوی به کاترین لرو برای ترجمه کتاب «ما که هیچ بودیم» نوشته مدلین تین رسید.

سیمون برول مدیر عامل شورای هنرهای کانادا در بیانیه‌ای گفت: «بسیار خوشحالم که چنین تعداد زیادی از نویسندگان، تصویرگران و مترجمان که خیلی از آن‌ها خانم هستند توانسته‌اند امسال از طریق برتری آثارشان خود را متمایز کنند. هرگز در تاریخ جوایزمان تا این حد برنده خانم نداشته‌ایم. من استعداد آن‌ها را تحسین می‌کنم.»

جوایز کتاب گاورنر جنرال یا فرماندار کل کانادا که سال 1936 تاسیس شد یکی از قدیمی‌ترین و معتبرترین جوایز ادبی کاناداست و روی هم رفته سالانه 450 هزار دلار جایزه توزیع می‌کند. شورای هنرهای کانادا از سال 1959 تا به حال مسئول اجرا و ترفیع این جوایز بوده است.

کمیته‌های همتای تخصصی تمام جوایز را اهدا می‌کنند و امسال برای بخش انگلیسی زبان، آثاری که بین روزهای اول سپتامبر 2018 و سی‌ام سپتامبر 2019 منتشر شده‌اند و برای بخش فرانسوی زبان، آثاری که بین روزهای اول جولای 2018 و سی‌ام ژوئن 2019 منتشر شده‌اند را در نظر گرفتند.

هر برنده 25 هزار دلار دریافت می‌کند و ناشر اثر او هم 3 هزار دلار برای انجام فعالیت‌های تبلیغی کتاب می‌گیرد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...