کتاب داستانی «پسری که به دنبال باد رفت»[Noah chases the wind] نوشته میشل ورتینگتون [Worthington, Michelle] با ترجمه لیدا هادی توسط انتشارات کتاب پارک به چاپ دوم رسید.

پسری که به دنبال باد رفت»[Noah chases the wind]  میشل ورتینگتون [Worthington, Michelle]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، داستان این‌کتاب درباره پسربچه‌ای به‌نام سامی است که می‌داند با بقیه فرق دارد و می‌داند باد از کجا می‌آید اما نمی‌داند به کجا می‌رود؟ این‌قصه برای بچه‌های ۳ تا ۶ سال نوشته، و تصویرگری‌اش نیز توسط جوزف کاومن انجام شده است.

پس از داستان کتاب،‌ یک‌صفحه کوتاه با عنوان «کاش ما هم متفاوت باشیم!» در انتهای این‌اثر درج شده است. در این‌بخش کوتاه نوشته شده: «با داستان پسری که به دنبال باد رفت، کودکانی که از مسیری متفاوت از دیگران با دنیا آشنا می‌شوند (به‌خصوص کودکان مبتلا به اختلال پردازش حسی و سندروم طیف اوتیسم) می‌توانند تکه‌ای از وجود خودشان را در قهرمان داستان بیابند؛ قهرمانی که به ما متفاوت‌بودن و متفاوت‌دیدن آموخت!

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

باد همه‌جا می‌رفت، توی پارک و لابه‌لای فوّاره‌ها، روی پل رودخانه‌، حتی لای دست‌وپای مردم کوچه و خیابان. سامی هم همین‌طور دنبال باد می‌رفت و می‌رفت.
سامی پابه‌پای باد داشت می‌دوید. باد هم حسابی سرعت گرفته بود. همه‌جا می‌رفت. می‌چرخید. صدا می‌داد و می‌رفت. می‌چرخید و می‌چرخید. باد این‌قدر چرخید که آخر یک گردباد بزرگ شد و سامی را با خودش به بالا برد.
سامی دیگر روی زمین نبود. داشت با باد همه‌جا می‌رفت.

چاپ دوم این‌کتاب با ۳۵ صفحه مصور رنگی، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان منتشر شده است.
 

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...