کتاب «اعترافات یک دوست خیالی» نوشته میشل کیوواس با ترجمه زهرا چوپانکاره توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، کتاب «اعترافات یک دوست خیالی» از عناوین «کتاب چ» است که در بخش کودک و نوجوان نشر چشمه منتشر می‌شود.

میشل کیوواس نویسنده این اثر، متولد سال ۱۹۸۲ در برکشایر ایالت ماساچوست آمریکاست. او دارای کارشناسی ارشد نویسندگی خلاق از دانشگاه ویرجینیا است و اولین کتابش با نام «شاهکار یک فیل نقاش» در سال ۲۰۱۱ چاپ شد. کیوواس تا به حال ۸ کتاب برای کودکان منتشر کرده است.

داستان کتاب «اعترافات یک دوست خیالی» که مخاطبان اصلی‌اش بچه‌های گروه سنی «چ» هستند، درباره بچه‌ای به اسم ژاک پاپیه است که نه معلم‌ها و نه بچه‌های مدرسه دوستش ندارند. حتی پدر و مادرش هم به سوال‌هایش جواب نمی‌دهند. ژاک احساس می‌کند همه او را نادیده می‌گیرند؛ حتی پدر و مادر هم گاهی فراموش می‌کنند بشقابی برایش روی میز غذا بگذارند. فقط یک نفر هست که او را نادیده نمی‌گیرد؛ فلور خواهر دوقلویش.

در ادامه ماجراهای کتاب، ژاک می‌فهمد که اصلاً یک پسربچه واقعی نیست بلکه دوست خیالی فلور است. به‌این‌ترتیب مخاطب کتاب متوجه می‌شود که ژاک یک پسربچه خیالی است که دوست دارد واقعی باشد اما نمی‌تواند و به‌خاطر همین خیالی بودن اتفاقات بامزه و البته غم‌انگیز برایش رخ می‌دهند...

«اعترافات یک دوست خیالی» در ۶۰ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

عصر همان روز فلور بالاخره من را در حالی‌که کف اتاق‌مان نشسته بودم پیدا کرد. روی پایم پر از مداد شمعی بود، درست مثل این‌که من دسر بستنیِ ژاک پاپیه باشم و مداد شمعی‌ها خرده‌شکلات‌های زیادی گنده‌ای که رویم پاشیده باشند.
پرسید: «داری چی می‌کشی؟»
چیزی که کف زمین پهن بود، نقشه‌مان بود که مدت‌ها مشغول تهیه‌اش بودیم. با این فرق که من دور از خشکی اصلی، یک جزیره هم به آن اضافه کرده بودم. خیلی بزرگ نبود، اما خیلی کوچک هم نبود و بی‌برو برگرد آن وسط داشت برق می‌زد.
گفتم: «تصمیم گرفتم یه جزیره واسه خودم داشته باشم. اگه اشکالی نداشته باشه، یه چیزی به اسم جزیره خودم یا جزیره من.»
فلور گفت: «اما این‌که هیچی توش نیست.»
در این مورد حق با فلور بود.
توضیح دادم: «خب، هنوز نمی‌دونم اون‌جا چی هست. یه‌سری چیزهایی توی ذهنمه اما هنوز دقیق نمی‌دونم. این بهترین خاصیت جزیره‌مه. اون‌جا همه‌چی ممکنه. کی می‌دونه اصلاً شاید یه عالمه اژدهاشاه‌ماهی داشته باشه. شاید توش گرد ستاره یا نوشابه‌گلاسه با ابر مخصوص و رولت گوشت واسه خوردن پیدا بشه.»
فلور پرسید: «چه‌جوری می‌شه رفت اون‌جا؟ دسترسی به جزیره کار سختیه. باید قایقی، زیردریایی، هواپیمایی چیزی داشته باشی.»
گفتم: «یه راهی هست، اوگلی‌بوگلی بهم گفته که چه‌طوری می‌تونم آزاد بشم.»

این کتاب با ۱۹۱ صفحه مصور، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۹ هزار تومان منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...