این کتابی است درباره این‌که چطور پدرشدن به متیو باسوالا کمک کرد تا مردی بهتر، هنرمندی با اعتماد‌به‌نفس‌تر‌‌، همسری مهربان‌تر و متوجه‌تر باشد.

از دنیای پدری: شب‌بیداری‌ها و صبحانه‌های به صرفه بوسه» [Notti in bianco, baci a colazione]‎‬ نوشته متیو باسولا [Matteo Bussola]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «از دنیای پدری: شب‌بیداری‌ها و صبحانه‌های به صرفه بوسه» [Notti in bianco, baci a colazione]‎‬ نوشته متیو باسولا [Matteo Bussola] به ترجمه مهسا منصوری آریا به تازگی منتشر شده است.

در بخشی از مقدمه کتاب می‌خوانیم:‌« شغل من پدربودن و حرفه اصلی‌ام طراحی کمیک است و برای سرگرمی می‌نویسم. من کشیدنِ کمیک را با طراحی زیاد، و شغلِ پدری را با پدرشدن آموختم. من سه استاد بی‌نظیر دارم که دخترانِ هشت ساله، چهارساله و دوساله‌ام هستند. می‌توان گفت نوشتن همیشه بخشی از وجودم بوده است. تصمیم دارم همه این توانایی‌ها را اینجا در کنار هم قرار دهم و در کنار کلمات تصاویری هم بکشم.

این کتاب بیشتر شبیه دفترچه رویدادهای گوناگون روزانه است که در آن داستان‌ها، اتفاقات، اندیشه‌ها و ‌تقریباً به‌طور روزانه، تصاویری از رشد دخترانم و البته رشدِ فردی خودم از طریق آن‌ها ارائه شده‌ است. این کتابی است درباره این‌که چطور پدرشدن به من کمک کرد تا مردی بهتر، هنرمندی با اعتماد‌به‌نفس‌تر‌‌، همسری مهربان‌تر و متوجه‌تر باشم و همین طور شریکی خسته؛ اما این یک خستگیِ مشارکتی است، فرسودگی طولانی‌مدتِ ناشی از تلاش برای برنامه‌ریزی و ساختن چیزی با شخصی دیگر.

ویرجینیا، جینورا و ملانیا برای من مثل دریچه‌ای هستند که از طریق آن‌ها دنیا را دقیق مشاهده ‌می‌کنم. این دریچه نو باعث تغییر در دیدگاه من نسبت به همه‌چیز، حتی نسبت به کسی که قبل از تولد آن‌ها بودم، شده است. به نظرم این همان چیزی است که از آن به‌عنوان روشن‌بینی یاد ‌می‌کنند. این روشن‌بینی به ما می‌‌آموزد، بتوانیم افق‌های جدیدی را خلق کنیم و متوجه این نکته شویم که تغییر در پدیده‌ها به نوع نگرش ما بستگی دارد. می‌آموزد که گاهی اوقات آینده‌ای که بسیار دور از انتظار می‌نماید، نتیجه جهشی است که آغاز کردید؛ بدون این‌که بدانید و هنگامی که زمان مناسب فرا می‌رسد، فقط باید قادر به غلبه بر ترس خود از این جهش باشید. پدرشدن جهش زندگی من بود.

برخی اوقات متوجه می‌شوم که ذات ترس‌های من در طی سال‌ها دستخوش تغییراتی شده است. فرزند‌پروری می‌تواند باعث شود هسته ترس‌های شما به مکان تاریک‌تری کشانده شود اما با این وجود ترس‌ها را کم‌ارزش، بی‌مقدار و ناچیز ‌می‌کند. هم‌زمان این ترس‌ها ارزشمند هم هستند، مانند فانوس دریایی که راهتان را روشن می‌کند و نه مثل آتشی که پوستتان را بسوزاند. این ترس‌ها دیگر چیزی نیستند که بخواهید به مقابله با آن‌ها بپردازید، بلکه می‌توانند باعث رشد شما شوند و این کاریست که شما در تاریکی با چشمانی دائماً باز انجام می‌دهید. انگار جریان مداوم زندگی مانع بسته‌شدن چشمانتان می‌شود و شما برای همیشه دچار بی‌خوابی می‌شوید.

در این زندگی بی‌خواب‌‌، من هر روز یک پدر، پسر، دوست، آشپز، نوازنده گیتار، باغبان، تصویرگر، عاشق، ظرف‌شوی، سازنده برج‌های اسباب‌بازی (و هزاران چیز دیگر) هستم و متوجه شدم که نقش من به‌عنوان پدر تنها نقشی است که تمام ظرفیت‌های من را در بر‌می‌گیرد.

من هر روز از این نقش درس‌هایی می‌‌آموزم که باعث رشد و تکامل سایر آموخته‌هایم می‌شود. دخترانم باعث رشد من شدند و به من آموختند که پدربودن به‌معنای زندگی‌کردن در ناحیه خاکستری میان مسئولیت‌پذیری و بی‌خیالی، و قدرت و لطافت است و این در تمامی موارد صدق ‌می‌کند و مابقی‌ چیزهایی‌ هستند که به‌دنبال آن می‌آیند.»

درباره نویسنده
ماتئو باسولا، معماری‌ست که کارتونیست شده. او در ورونای ایتالیا همراه با همسرش پائولا، سه دخترشان؛ ویرجینیا، جینورا و ملانیا (به‌ترتیب هشت ساله، چهار ساله و دو ساله) و دو سگشان زندگی ‌می‌کنند.

کتاب «از دنیای پدری: شب‌بیداری‌ها و صبحانه‌های به صرفه بوسه» نوشته متیو باسولا به ترجمه مهسا منصوری آریا در 200 صفحه، با شمارگان 500 نسخه و به قیمت 65000 تومان از سوی موسسه انتشارات بعثت روانه بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...