بازآفرینی اثری گمشده | شرق


کمی پیش از مشروطه و در سال‌های بیداری ملی درک تازه‌ای از مفهوم ادبیات میان روشنفکران ایرانی شکل گرفت و چند اثر شاخص در این دوران منتشر شدند که تحولی در نثر فارسی به وجود آوردند. میرزا حبیب اصفهانی یکی از این روشنفکران است که با ترجمه «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» [The adventures of Hajji Baba of Ispahan] اثر جیمز موریه [James Justinian Morier] نقطه عطفی در تاریخ نثر فارسی به وجود آورد.

سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» [The adventures of Hajji Baba of Ispahan] اثر جیمز موریه [James Justinian Morier]

حسن میرعابدینی در «صد سال داستان‌نویسی ایران»، بازنگری در ادبیات گذشته و رسیدن به درک جدیدی از مفهوم ادبیات و کارکرد اجتماعی آن را از ملزومات ایجاد نثر نوین در ایران می‌داند و می‌گوید روشنفکران ایرانی در سال‌های بیداری ملی با انواع جدیدی از راه ادبیات فرانسه و روسیه آشنا شدند.

او در بررسی آثار آن دوره می‌گوید نخستین ایرانیانی که رمان و نمایش‌نامه می‌نویسند یا روشنفکران و تاجران مهاجر و کسانی چون آخوندزاده و طالبوف و مراغه‌ای‌اند یا تبعیدی‌های سیاسی و کسانی چون میرزا حبیب اصفهانی و میرزاآقاخان کرمانی: «اینان که با مهاجرت از محیط عقب‌مانده ایران به کشورهای پیشرفته‌تر، فرهنگ و ادبیات ملت‌های دیگر را درک کرده‌اند، اندیشه‌های پیشروترین قشرهای طبقه متوسط ایران- درباره قانون، ترقی صنایع، عظمت قشون و تشکیلات دولتی، و اصلاحات دینی و فرهنگی- را مطرح می‌کنند؛ و ادبیاتی پدید می‌آورند که به دلیل دلبستگی به انتقاد از ناروایی‌های اجتماعی و سنن خرافی، تفاوت‌هایی با ادبیات پیشین دارد». در دوره‌ای که درک تازه‌ای از جامعه در حال شکل‌گیری بود و رعیتی که هیچ حق اجتماعی و سیاسی نداشت، در حال بدل‌شدن به مردم بود، نوشتن برای مردم عادی و به تعبیری مردم کم‌سواد، نثر فارسی را متحول کرد و از قالب‌های کهنه‌اش درآورد و امکان‌های تازه‌ای به آن بخشید.

میرزا حبیب اصفهانی (1272-1212)، پیش از جمالزاده و با «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» اثری به فارسی منتشر کرد که «گنجینه‌ای از واژگان و آداب و رسوم عامه» در آن به چشم می‌خورد. او با این اثر تأثیری عمیق بر نثر و ترجمه فارسی گذاشت. این کتاب با زبانی ساده از طریق حوادث گوناگونی که بر تیپ‌های متنوع داستانی می‌گذرد، تصویری جاندار از شیوه زندگی مردم ایران در دوره قاجار ترسیم می‌کند و پوسیدگی سنت‌ها و باورهای کهنه را نشان می‌دهد. میرعابدینی نوشته که اصل این رمان را جیمز موریه مأمور سیاسی دولت انگلستان در زمان فتحعلی شاه قاجار تحت تأثیر ژیل بلاس نوشته و میرزا حبیب -روشنفکری تبعیدی به استانبول- با استادی کم‌نظیری آن را به فارسی برگردانده است.

اما کار میرزاحبیب اصفهانی چیزی بیش از ترجمه است؛ چراکه اهمیت این اثر امروز بیش از آنکه به خود رمان مربوط باشد، به کاری است که میرزا حبیب در نثر فارسی انجام داده است. ازاین‌روست که میرعابدینی معتقد است میرزاحبیب این اثر را دوباره نوشته و داستانی استعماری را به اثری ضد استعماری بدل کرده است: «آگاهی او به زبان ادبی و کیفیات زندگی و اعتقادات طبقات مختلف مردم، سبب شده است که ترجمه او جزو شاهکارهای نثر فارسی قرار گیرد. رمان به سرگذشت دلاکی می‌پردازد که به دنبال سرنوشت خود به سفر می‌رود و پس از گذراندن ماجراهای مخاطره‌آمیز و سرگرم‌کننده گوناگون به دربار قاجار راه می‌یابد و خواننده را با فساد و رشوه‌خواری و قساوت درباریان آشنا می‌کند و عاقبت خود نیز در سلک دشمنان مردم درمی‌آید. میرزا حبیب می‌کوشد با ظلم و ستم چیره در دوران خود به ستیزه برخیزد و عوام‌فریبی و خرافه‌پرستی را با طنزی گزنده افشا کند». میرزا حبیب مترجم نخستین نمایش‌نامه اروپایی به زبان فارسی نیز هست چراکه او «گزارش مردم‌گریز» از مولیر را ترجمه کرده و در 1284 هجری شمسی در شهر استانبول به چاپ رسانده بود.

«سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» در سال‌های مختلف منتشر شده و جعفر مدرس‌صادقی نیز چند سال پیش این اثر را ویرایش و منتشر کرد که به تازگی چاپ تازه‌ای از آن در نشر مرکز منتشر شده است. «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» اولین‌بار در سال 1905 در کلکته و از روی نسخه دست‌نویس شیخ احمد روحی کرمانی به چاپ رسید. ویرایش مدرس‌صادقی از این اثر اولین ویرایشی‌ است که بر اساس نسخه دست‌نوشته خود میرزا حبیب اصفهانی به چاپ می‌رسد و این به اهمیت کار او می‌افزاید. در اینجا نیز بر اهمیت کاری که میرزاحبیب اصفهانی کرده تأکید شده و به این نکته اشاره شده که ترجمه میرزاحبیب ترجمه‌ای متعارف نیست و در چارچوب تنگ ترجمه نمی‌گنجد.

میرزا حبیب اصفهانی سرگذشت حاجی بابای اصفهانی

ترجمه «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» حاصل دوران پختگی میرزا حبیب است و او با اتکا به تجربه‌های گذشته مسیری تازه پیش‌روی نثر فارسی گشوده است: «ترجمه سرگذشت حاجی بابای اصفهانی بازآفرینی یک اثر گمشده و تلاشی برای نوشتن یک رمان ایرانی -اولین رمان ایرانی- به دست یک نویسنده ایرانی است. زبان میرزا حبیب متکی‌ است به فارسی کهن و با اتکا به این پشتوانه است که زمینه‌ رهایی خودش را از بند زبان رسمی و منشیانه قاجاری فراهم می‌کند. میرزا حبیب ایجاز و استحکام و وقار زبانش را به اسلاف خودش مدیون است و زبان او حلقه پیوندی‌ است میان فارسی‌نویسی قرن ششم هجری با عصر ما. میرزا حبیب زبانی را که به دست منشیان بی‌مایه و ادیبان متظاهر قلمبه‌سلمبه‌نویس معاصرش به زبان الکن به بن‌بست رسیده و دست و پا بسته‌ای تبدیل شده بود، به یک زبان زنده داستان‌گو تبدیل کرد و با تسلطی که بر زبان گفتار زمانه‌اش داشت و با پیوند‌زدن این زبان به زبان نهصد ساله فارسی، به هم‌نهادی رسید که در قالب رمان به خوبی جا می‌افتاد و جواب می‌داد».

خود رمان اثر چندان شاخصی به شمار نمی‌رود اما ترجمه‌ درخشان میرزاحبیب آن را به یکی از شاهکارهای کلاسیک ادبیات منثور فارسی تبدیل کرده است و به این اعتبار کار میرزاحبیب اصفهانی را حتی می‌توان به عنوان اثری تألیفی هم در نظر گرفت. مدرس‌صادقی در مقدمه خواندنی‌اش، به سرگذشت ترجمه فارسی این اثر پرداخته است و در جایی از مقدمه نوشته که وقتی دستنویس ترجمه فارسی کتاب به شهر کرمان رسید و از روی آن نسخه‌برداری شد، اهل فن بر این باور بودند که این کتاب اولین رمانی است که به زبان فارسی و به دست یک ایرانی نوشته شده و ایرانیانی که این کتاب را خوانده بودند به خودشان می‌بالیدند که یک ایرانی که مهارت فراوانی در داستان‌سرایی دارد به این خوبی به عمق شخصیت‌ها فرورفته و حالات و رفتار آنها را به طبیعی‌ترین شکل ممکن بازگو کرده است. او می‌گوید ظاهرا نسخه مبنایی که به کرمان رسیده بود نه اسم نویسنده داشت و نه اسم مترجم اما از آنجا که به خط شیخ احمد روحی بود و از جانب او برای خانواده‌اش فرستاده شده بود، کار شیخ احمد روحی شمرده شد. بعدتر که معلوم شد کتاب ترجمه است خوانندگان جا خورده و خوششان نیامد که یک فرنگی این‌چنین آنها را زیر ذره‌بین برده است.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...