نشست نقد ترجمه حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا از قرآن کریم، از سلسله نشستهای «کتاب معیار»، با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی خسروی پژوهشگر علوم قرآنی در موسسه اطلاعات برگزار شد.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از اطلاعات، حجتالاسلام والمسلمین کوشا در این مراسم گفت: یاد میکنم از مرحوم آقای دعایی. امثال وی سبب اعتلای فرهنگ بوده و هستند. سالهای پس از انقلاب، وجود ارجمند آقای دعایی پر از خیرات و برکات بود. روزنامه اطلاعات هم گویای مواضع آقای دعایی است. از مدیریت جدید روزنامه اطلاعات، دکتر صالحی هم صمیمانه قدردانی میکنم.
من در زمینه این ترجمه، مطلب را در مؤخره آن در ۲۳ صفحه بیان کردهام که قبل از خواندن خود ترجمه، خواندن این مؤخره لازم است. این ترجمه ۲۹ ویژگی دارد. یکی از آنها این است که این ترجمه به شکل تدریس در کلاس و در مباحثه با دوستان صورت گرفته است.۱۰ سال تمام این کلاس ها به طول انجامید و ما اول آیات را تجزیه و ترکیب کرده، بعد نکات بلاغی را مطرح میکردیم و سپس سراغ ترجمه میرفتیم. هیچ ترجمهای از قرآن از اول تا آخر به صورت تدریس و مباحثه پیش نرفته است. دو سال هم صرف بازخوانی و ویراستاری ترجمه شد و استاد خرمشاهی هم آن را خواند و نظر دارد.
دکتر نادعلی عاشوری تلوکی استاد دانشگاه نجفآباد اصفهان، هم ترجمه را ملاحظه کرد و در یکسانسازی خیلی کمک کرد. آقای محمد جوکار هم آیه به آیه با تفاسیر معتبر تطبیق میداد و نکاتی هم یادآوری کرد. حدود ۴ نفر این ترجمه را بازخوانی کردند. آقای حسن نور محمدی که بسیار نکتهسنج است، بسیار کمک کرد. آقای مهدی خلیلیان و آقای دکتر جلالالدین ملکی سهروردی استاد فلسفه در قم هم بازخوانی کردند. دو نفر از افراد کلاس هم دستیار من بودند؛ آقای محسن روزخوش و آقای محمدعلی رضاپور که در تمامی جلسات حضور داشتند و شبها متن را میخواندند. چند نفر دیگر هم فرازها و بخشهایی از ترجمه را دیدند و اظهارنظر کردند. این ترجمه حاصل اندیشه جمعی است و من فقط بانی شدم که در حوزه علمیه قم ترجمه قرآن رونق بگیرد. همچنین کتابی به نام «شیوه نامه ترجمه قرآن»، نوشتم که حاصل تجربیات این چندسال است و هنوز منتشر نشده است.
من معتقدم هر ده سال یکبار باید یک ترجمه از قرآن ارائه شود چون نسل ما در تطور است. من تمام ترجمهها از قرن چهارم تاکنون را بررسی کردهام. ترجمه دهلوی بهترین ترجمه قرن ۱۲ و ترجمه الهی قمشهای و پاینده بهترین در قرن ۱۴ هستند. من یکی از برکات انقلاب اسلامی را توسعه فرهنگی در بعد قرآنپژوهی میدانم. من در حوزه علمیه قم کلاسهای فن ترجمه قرآن را دایر کردم زیرا معتقدم طلاب باید در زمینه آشنایی با زبان فارسی و تازی بالندگی لازم را پیدا کنند.
درباره این ترجمه، نیازمند فرهیختگان هستم که آن را نقد کنند تا در چاپ دوم به بالندگی برسد. این ترجمه را پیراسته از نقد نمیدانم و از دوستان و فرهیختگان تقاضا دارم متن و ترجمه و پانوشت را ببینند و نظر خود را بیان کنند.
محمدعلی خسروی در ادامه نشست گفت: در ابتدا یاد میکنم از مرحوم دعایی که برگردن همه ما و فرهنگ و توسعه فرهنگ کشور حق دارد. روحش شاد باد. تشکر میکنم از دکتر صالحی برای تشکیل این جلسه. لازم میدانم قبل از طرح سؤالات از آقای کوشا، به موضوعی اشاره کنم: یک پرسش مهم این است که انتظار ما از ترجمه قرآن چیست؟ ترجمه به معنای برگردان یک متن از زبانی به زبان دیگر است. هرچه زبان مبدأ فاخرتر و فصیحتر باشد، ترجمه مشکلتر میشود تا جایی که اگر فصاحت و بلاغت در اوج باشد، ترجمه کامل متن غیرممکن میشود. از نمونههای ادبیات فصیح که امکان ترجمه دقیقش وجود ندارد، اشعار حافظ است.
قرآن کریم در زمینه فصاحت و بلاغت به حد اعجاز رسیدهاست و لذا ترجمه کامل قرآن غیرممکن است.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۱۰۲ سوره بقره میگوید ۱۴ وجه در این تفسیر هست که هر وجه را گاهی به ۳ وجه تقسیم میکنند که اگر تمام احتمالات را درنظر بگیریم بیش از یک میلیون احتمال (یک میلیون و ۲۶۰ هزار احتمال) از این آیه بر میآید. مترجم باید چه کند؟ در ترجمه یک یا دو احتمال را میتواند برگردان کند، بقیه احتمالات چه میشوند؟ در ترجمه آیات اول و دوم سوره بقره (ذَلِکَ الکتاب لَا رَیبَ فِیهِ هُدى لِّلمُتَّقِینَ) هم ۴ وجه داریم. استاد کوشا ترجمه کرده: «این کتاب که هیچ تردیدی در آن نیست، راهبر پروا پیشگان است». او در این ترجمه نقطه ثقل کلام را «هدایت برای متقین» گرفته است. در حالی که در وجه دیگر میتوان نقطه ثقل را خود قرآن قرار داد. حال مترجم چطور میتواند هر ۴ وجه را در فارسی منتقل کند؟
نتیجه این که نباید تصور کرد ترجمه، همان قرآن به تمام معنا است و حتی تصور نکنیم که ترجمه مثل قرآن است. ترجمه ما را بینیاز از متن قرآن نمیکند. ترجمه راهی مطمئن برای آموزش قرآن و انس با آن است. کسی که قرآن را به دست میگیرد و حین قرائت آیات، ترجمه را هم میخواند، آن را بهتر میفهمد. با ترجمه قرآن به تنهایی نمیتوان به حقیقت آن رسید. اعجاز قرآن، در احیاگری آن است و خصلت احیاگری در متن آن قرار دارد. هیچ مترجمی ادعا نکرده که تمام حقیقت قرآن در ترجمه من وجود دارد. ترجمه تابلویی است از یک گلستان ،نه خود آن. هر مترجمی کوشیده است به گونهای این گلستان را توصیف کند و لذا هیچ ترجمهای ما را از سایر ترجمهها بینیاز نمیکند. پس نباید توقع داشته باشیم با ترجمه به حقیقت قرآن برسیم.
آقای کوشا کار امثال بنده را بسیار مشکل کرده است زیرا هرچه میگردم غلطی پیدا نمیکنم. او تمام ترجمههای قرآن را از قرن ۴ تا به امروز بررسی و نقد کرده و لذا ترجمهاش از بسیاری از اشکالات مبرا است. من فقط به چند اشکال جزئی اشاره میکنم.
در ترجمه آیه۵ سوره بقره «و بالآخره هُم یُوقِنُونَ»در ترجمه ایشان آمده: «آنانند که به آخرت نیز یقین دارند». این ترجمه یعنی اعتقاد به قیامت را به «آنان» (متقین) منحصر کردهاست. در ترجمه آیه بعدی «أُوْلَـئِکَ عَلَى هُدى مِّن رَّبِّهِم وَأُوْلَئِکَ هُمُ لمُفلِحُونَ» هم آمده «آنانند که رستگارند». به نظر من دومی، انحصار رستگاری در متقین درست است اما انحصار یقین به آخرت به متقین درست نیست. دلیلش آن است که خود کفار و مشرکین هم میخواستند بگویند ما رستگاریم، متقین هم میگویند سعادتمند ما هستیم. وقتی میگوییم «آنانند که رستگارند»، ادعای رستگاری که مشترک بین همه بود را منحصر کردیم به متقین. اما مشرکین اعتقاد به قیامت نداشتند که ما بخواهیم این اعتقاد را منحصر کنیم به متقین. بهتر است مثل سایر ترجمهها، گفته شود «و آنها نیز به قیامت ایمان دارند» .
این اشکال در سوره آل عمران آیه ۹۱ هم آمده است. «أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» که ترجمه شده «آنانند که عذابی دردناک دارند». بهتر بود بگوید «برای آنها عذاب دردناکی است» زیرا کلمه «آنانند» در زبان فارسی اشاره به انحصار دارد که در اینجا درست نیست.
در آیه ۱۰۲ سوره بقره، «لو کانوا یعلمون» ترجمه شده به «ای کاش میدانستند». «لو» به معنای «اگر» و گاهی به معنای «ای کاش» است. در آیه بعدی هم همین عبارت به همین صورت ترجمه شده است اما در سوره عنکبوت آیات ۴۱ و ۶۴، این عبارت به درستی به «اگر میدانستند» ترجمه شده است. خداوند در قرآن کریم هیچگاه کلمه «ای کاش» را درباره خودش نگفته است و همیشه بندگان خدا «ای کاش» گفتهاند.
کوشا: ضمن تشکر از آقای خسروی، «لو» گاهی به معنای تمنی است و گاهی شرطیه است که جواب میخواهد. در هر دو مورد، مفسران این کار را کردهاند. مثلاً در «اعراب القرآن» محیالدین درویش و «الجدول فی اعراب القرآن» صافی مصری و «اعراب القرآن» محمدعلی طاها دره سوری و دیگر کتابهای اعرابالقرآن، لو گاهی به معنای «ای کاش» و گاهی شرطیه (اگر) است. در ترجمه تفسیری مرحوم دکتر مصطفی خرمدل، از استادان دانشگاه کردستان، «لو» گاهی به معنای «کاش» و گاهی به معنای «اگر» آمده است. در آیه۱۰۳ سوره بقره، دو تا «لو» آمده که اولی مناسبت داشت به معنای «ای کاش» ترجمه شودو دومی مناسبت داشت که شرطیه باشد.
اما اشکال دیگر ایشان درباره آیه پنجم سوره بقره وارد است. من به خاطر وسواسی که در بازنگری پیدا کرده بودم با چند حروفچین کار میکردم و سپرده بودم که درباره ضمیرهای فصل اشتباه نکنند یکی از حروفچینها نسخه اصلاح نشده را برای چاپ فرستاد؛ ایشان اشتباهاً ضمیر «هم» را ضمیر فصل قرار داده، در چاپهای اول معمولاً چنین اشتباهاتی رخ میدهد. به همین دلیل من نیازمند کسانی هستم که ایرادات این اثر را یادآوری شد.
خسروی: در سوره نحل آیه ۹۷ (حیات طیبه)، کلمه «طیبه» به معنای پاک و پاکیزه معنا شده است. یعنی زندگی پاک و پاکیزه. دیگران برخی پاکیزه معنا کردهاند، برخی پاک. استاد کوشا هر دو معنا را آورده است در صورتی که وقتی دو کلمه باهم آمد، چه بسا معنای سومی پیدا کند و معنای اول را از دست بدهد. پاک در مقابل نجس است، پاکیزه در مقابل کثیف است. ممکن است کسی دستش پاک باشد، اما پاکیزه نباشد. ممکن است کسی پاکیزه باشد ولی پاک نباشد (مثلا غسل یا وضو به گردنش باشد). پس اینها از هم متمایز هستند و نباید باهم آورده شوند. ممکن است بگویند منظور از پاک و پاکیزه یعنی خوب (طبق عرف) ولی آقای کوشا تأکید کرده است که تمامی واژهها را با دقت انتخاب کرده است. علاوه بر این، به نظر میرسد «طیبه» معنایی فراتر از پاک و پاکیزه دارد. در معنای آن نوعی آرامش و خوشی نهفته است. حیات طیبه، حیات سرشار از آرامش است. کلمه پاکیزه نمیتواند معنای گسترده طیبه را منعکس کند.
در سوره نجم، آیه «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى»، در ترجمه آمده «ستاره فرو شود» که عبارتی کهن است و بهتر است «فرو افتد» ترجمه شود. در آیه «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى»، «تدلی» هم به «سرازیر شدن»، ترجمه شده است که لغت زیبایی نیست و بهتر است به «نزدیک شدن و وابسته شدن» ترجمه شود.
سیدمسعود رضوی (مجری برنامه): زبانشناسان میگویند در هر زبانی ما با دوایر معنایی سروکار داریم نه با یک معنای شخصی ترجمه قرآن تلاش برای توسعه معانی قرآن است. تا چه اندازه ترجمه کمک میکند به قرآن نزدیک شویم؟هم چنین چقدر قرآن را ترجمه پذیر می دانید؟
کوشا: درباره اینکه آیا قرآن قابل ترجمه است یا نه بحث طولانی دارم و در کتابم ۷ اشکال وارد بر این ادعا که قرآن ترجمهناپذیر است را آوردم و جواب اشکالات را دادم. آقای صدوقی سها زمانی گفت قرآن ترجمهناپذیر است و من گفتم اگر مرادتان از ترجمه قرآن این است که ترجمه عین الفاظ قرآن باشد که معجزه است، پس نمیتوان قرآن را ترجمه کرد. اما خود خداوند در قرآن کریم میفرماید که «قرآن را به زبان عربی مبین نازل کردیم». زبان عربی مبین، واضح و روشن است. اگر قرار باشد مردم نفهمند، پس چرا قرآن نازل شده؟ در حد اینکه مردم بفهمند قرآن چه میگوید، میتوان آن را ترجمه کرد. ترجمه نمیتواند مثل خود قرآن معجزه باشد ولی میتواند شاهکار باشد. گاهی یک ادیب میتواند نثر را اوج بدهد.
فلسفه غرب از طریق ترجمه وارد فرهنگ ما شده است؛ ما هم قرآن را باید از طریق ترجمه عرضه کنیم تا مردم بدانند و بعداً سراغ تفسیرها بروند. قرآن ترجمهپذیر است اما ترجمهپذیری آن به معنای معجزه نیست. مقالات زیادی درباره ترجمهپذیری قرآن نوشته شده است.
اما این که در سوره نحل، «حیات طیبه» به پاک و پاکیزه ترجمه شده است. پاک و پاکیزه در زبان فارسی در فرهنگ بزرگ سخن دکتر انوری و نعمتنامه دهخدا مصادیق خوبی دارند. پاک و پاکیزه هر دو مفاهیمی هستند که هم بعد حسی دارند هم مفهومی. من این دو لفظ را باهم آوردم. در ادبیات ما هم سابقه دارد. دکتر مجتبوی، در آثارش بیشتر کلمات مزدوج میآورد، زیرا مخاطب بهتر میفهمد. پاک و پاکیزه، یک حقیقت را در دو قالب بیان میکند و هر دو مصادیق حسی و معنوی دارند. پاک صرفاً در مقابل نجس نیست و معنای معنوی هم دارد.
در سوره نجم هم در ترجمه کلمه «هوی» باید بگویم ستارهها سقوط نمیکنند که بگوئیم فرو افتد بلکه ستاره از نظر ما پنهان میشود. من در پانوشت هم معانی کلمه «هوی» را آوردم و تمامی معانی آن را در کلمه «فرو شود» خلاصه کردم.
درباره معانی «فتدلی» هم در پانوشت آوردم که چون جبرئیل از بالا و عالم ناسوت به سمت پایین میآید، فعل «سرازیر شدن» را آوردهام.
من در یک ماه اخیر مشغول بازخوانی این اثر بودهام و از همه ناقدین میخواهم نظرات خود را به من بفرمایند.
صفحهآرایی این اثر هم اشکالاتی دارد که باید برطرف شود.
خسروی: مرحوم دکتر محمدمهدی فولادوند، یکی از بهترین مترجمان قرآن میگفت بعد از ترجمههای متعدد و سالها زحمت توانستم ترجمهای از قرآن ارائه کنم و خواستم چاپ کنم که رژیم سابق گفت روی جلد طرح تاج را میآوریم و من مخالفت کردم و چاپ ترجمه تا سال ۵۷ طول کشید. این کاش سیاستها در علم و فرهنگ دخالت نکند که موجب انسداد شود.
در روزهای آخر عمر دکتر فولادوند به عیادتش رفتم. گفتم الان چه میکنی؟ به قرآن به ترجمه خودش اشاره کرد و گفت با اینکه ۶۰ ـ ۵۰ سال زحمت کشیدم، از اول شروع کردم برای بهسازی این اثر. این نشان میدهد که ترجمهها نقطه پایان ندارند و روز به روز باید بهسازی و دقیقتر و روانتر شوند. بهترین راه نشر فرهنگ قرآن، ترجمه آن است.