قائم-مقامی-به-آستانهی-مرگ-جامعه-رسیدهایم

در چنین شرایطی برخی افراد دچار حس «غربت در جامعه و وطن» می‌شوند... الزام و اجبار به «حجاب» شرعی نیست... اجرای اجباری شریعت توسط حکومت‌، برآمده از فقه بنی عباس است، نه فقه شیعه... هرگونه تلاش برای ایجاد وحدت شکلی میان انسانها آنگونه که در یکسان‌سازی‌های ایدئولوژیک می‌بینیم، در نهایت به چندپارگی جامعه و مرگ آن منجر می‌شود و از نگاه توحیدی عملا شرک است... از طریق برخی فقیهان و متکلمان، دین در خدمت قدرت مستقر و حفظ و تثبیت آن درآمد... بسیاری از علائمی‌که نشانه حیات جامعه است رو به خاموشی است


آیت‌الله سیدعباس حسینی قائم مقامی در مراسم رونمایی از سه اثر تازه خود گفت: آنچه امروزه به عنوان اجرای اجباری شریعت توسط حکومت ها مطرح می‌شود، برآمده از فقه بنی عباس است، نه فقه شیعه. فقه بنی عباس، قدرت محور بود و از این مسئله در جهت تثبیت و تحکیم قدرت بهره می‌جست، اما فقه اهل بیت(ع) جامعه محور و مبتنی بر کرامت انسانی است و هرگز برای قدرت، ارزش و اصالت ذاتی قائل نیست و قدرت را در خدمت حفظ «پیوستگی جامعه انسانی» می‌داند. لذا در این گفتمان فقهی، حفظ نظام اجتماعی بر هر حکم و اصل دیگری مقدم است.

به گزارش کتاب نیوز؛ قائم مقامی تاکید کرد: توحید هرگز به معنای یکسان‌سازی ایدئولوژیک و نفی تفاوتها بر مبنای حق مطلق پنداشتن خود و تحمیل خود به دیگران نیست. توحید به مثابه یک فعل بشری برآمده از آگاهی و انتخابگری انسانِ موحد است. نگاه توحیدی بین چندگانه‌ها در عین حفظ تفاوتها، همگرایی، سازگاری و تفاهم برقرار می‌سازد و اوج هنر توحیدی انسان، کشف یگانگی نهفته در میان اجزای جهان هستی است که نشانه احدیت و یکتایی آفریدگار آنهاست.

ایجاد وحدت شکلی میان انسان‌ها نقض توحید است
مولف کتاب «روش فهم انسجامی قرآن» ادامه داد: بسیاری از تفسیرها و قرائت‌های مشهور و رایج از توحید، آن را با اصل وحدت و یگانگی ذاتی خداوند خلط کرده و در نتیجه خواسته‌اند با اجرای الزامی شریعت به مثابه حکم و فرمان خداوند، در جامعه انسانی یکسان‌سازی ایجاد کرده و بدین سان به گمان خود، یگانگی و وحدت خداوند را پاس دارند. در حالیکه چنین تفسیری از توحید، در حقیقت آلودگی به شرک و نقض روح توحید است که مبتنی بر تنوع و تکثر موجودات آفرینش و در عین حال ایجاد همپوشانی و روح همگرا میان اجزای جهان هستی و به صورت خاص میان انسانها، با حفظ تفاوتهای مختلف فکری، فرهنگی و… آنهاست. اما هرگونه تلاش برای ایجاد وحدت شکلی میان انسانها آنگونه که در یکسان‌سازی‌های ایدئولوژیک می‌بینیم، در نهایت به چندپارگی جامعه و مرگ آن منجر می‌شود و از نگاه توحیدی عملا به شرک و نفی توحید افعالی می‌انجامد.

وی یکی از عوامل تاریخی این آسیب بزرگ را سوء استفاده قدرت‌ها و حکومت‌ها از دین، برای تثبیت و تقویت خود دانسته و افزود: اگر استفاده ابزاری از دین را ریشه‌یابی کنیم، می‌بینیم تفکری که در دوران بنی امیه شکل گرفت، مبتنی بر «اندیشه قدرتِ مقدس و متعالی» است که از طریق فقیهان و متکلمان باورمند به «گفتمان خلافت» دین را در خدمت قدرت مستقر و حفظ و تثبیت آن درآورد و همین اندیشه در دوران بنی عباس تئوریزه شد و وارد سازمان فقه اهل سنت گردید و کوشیدند با تولید فقه حکومتی، آموزه‌های دینی را در جهت منافع قدرت بکار گیرند و پایه‌های مشروعیت حکومت خود را به عنوان «حکومت خدا بر روی زمین» تثبیت نمایند و متاسفانه به تدریج این نگاه از فقه بنی عباس به بخش‌هایی از آرای فقهی شیعه هم سرایت کرد.

نویسنده کتب «الهیات طبیعی» افزود: در نگاه قرآن و آموزه‌های اهل بیت(ع) که منابع اصیل اندیشه اسلامی‌هستند، بالاترین اولویت از نگاه دین، «امر جامعه» به عنوان نماد توحید افعالی و تجلی اسم جامع الله است. جامعه، روح جمعی حاکم بر همه انسانها با حفظ تفاوتها، تنوع، تکثر و چندگانگی آنهاست. یک جامعه شامل اقوام، مذاهب، فرهنگ‌ها، عقاید و سبکهای زندگی متفاوت و متنوع است، اما همه اینها در یک هویت واحد و روح یگانه اشتراک دارند و این روح جمعی و هویت مشترک در سطوح مختلف جوامع انسانی، از جامعه جهانی گرفته تا جوامع ملی ظهور پیدا می‌کند. مثلا به عنوان جامعه ایرانی، جامعه عربی، یا جامعه اروپایی شناخته می‌شوند و این هویت واحد، نماد توحید افعالی است و به همین دلیل از منظر توحیدی قرآن کریم قداست می‌یابد.
 

سیدعباس قائم مقامی

به گفته قائم مقامی، در مقام تزاحم، اولویت با امر جامعه و حفظ یکپارچگی آن، بعنوان نماد توحید افعالی است که حتی بر باور نظری به اصل وحدت ذاتی خداوند نیز تقدم دارد و به همین خاطر شاهدیم در روایت قرآن کریم از ماجرای سامری، وقتی موسی(ع)‌ هارون را به خاطر عدم برخورد با پرستش گوساله توسط بخشی از مردم مواخده می‌کند، هارون دلیل این عدم برخورد را جلوگیری از چندپارگی جامعه عنوان می‌کند و موسی(ع) نیز این استدلال را می‌پذیرد.

این پژوهشگر دینی ‌افزود: به عنوان نمونه، واکاوی دقیق مفهوم «حسبه» در فقه اسلامی‌که هیچ پیشینه‌ای در قرآن و آموزه‌های اهل بیت( ع) و حتی آراء و کلمات فقهی نسلهای نخست فقهای شیعه ندارد و یک مفهوم وارداتی از فقه حکومتیِ عباسیان است، می‌تواند تصویری نسبتا روشن از آسیب‌های وارد شده از این ناحیه بر سازمان فقه و اندیشه اسلامی‌ارائه نماید. تحت تاثیر این گفتمان فقهی، بسیاری از احکام و تکالیف شرعی که ماهیتی کاملا مومنانه و انتخابگرانه دارند، تحت عنوان «حسبه» شکل الزام و اجبار به خود گرفت و با نام دین، به صورت «فرمان حکومتی» درآمد.

مولف کتاب «فرقه‌شدگی دین» تاکید کرد: امر به معروف و نهی از منکر در نگاه قرآن و رویکرد فقهی اهل بیت، به مفهوم روشنگری و امری اجتماعی و برخاسته از همدلی و پیوستگی افراد در جامعه است. اما در ذیل عنوان حسبه، تبدیل به فرمانی حکومتی و معطوف بر قدرت شد و سرچشمه بسیاری از مشکلات امروز جامعه ما نیز همین تحریف‌ها و دگرگون سازی‌های معرفتی است.

الزام و اجبار به «حجاب» شرعی نیست
آیت‌الله قائم مقامی‌ تصریح کرد: همان طور که بارها گفته‌ام حجاب یک واجب دینی است، اما مانند سایر واجبات دیگر همچون نماز و روزه و حج، باید داوطلبانه و از سراختیار باشد و قطعا الزام و اجبار به حجاب، نمی‌تواند یک امر شرعی و دینی تلقی گردد و حتی اگر در برخی نظرات فقهی تحت تأتیر همان گفتمان رائج، فتوا بر الزام باشد، قطعا به ملاحظه مناط‌ها، هیچ اولویتی نسبت به بسیاری از احکام دیگر و از جمله معیار حفظ جامعه ندارد؛ اما شاهدیم عده‌ای به بهانه همین مساله غیردینی، به بزرگترین اولویت دین یعنی حفظ جامعه، آسیب می‌زنند و جامعه را چندپاره می‌کنند که نتیجه اش وضعیت امروز است.

وی در ادامه مجددا تاکید کرد: فقه برآمده از آموزه‌های اهل بیت، فقه «جامعه محور» و «انسان محور» است. و به همین دلیل فقهای بزرگی چون مرحوم نائینی، مقدم بر تمام واجبات شرعی، «حفظ نظام اجتماعی» را واجب می‌دانند و حتی ایشان بر همین اساس در رأس تمام واجبات، «واجبات نظامیه» را قرار داده است، یعنی واجباتی که برای حفظ جامعه ضرورت دارند. در این گفتمان فقهی تمام ارزش نظام سیاسی هم به نقش و کارکردی است که در خدمت حفظ جامعه و نظام اجتماعی ایفا می‌کند، در حالیکه متاسفانه عده‌ای این حفظ نظام اجتماعی را به اولویت حفظ نظام سیاسی تبدیل کرده‌اند و نتیجه آن می‌تواند تقابل نظام سیاسی با جامعه و ایجاد تضاد منافع میان این دو باشد، و این بزرگترین خطری است که یک حکومت را تهدید می‌کند.

قائم مقامی ادامه داد: متاسفانه امروز اشتباه بزرگی که در گفتمان رسمی‌ وجود دارد، تقلیل کل جامعه به بخشی از جامعه است که همراهی با معیارهای رسمی ‌دارند. از این رو گاه مسائلی نظیر اعتکاف و پیاده‌روی اربعین که لزوما نه یک امر اجتماعیِ برآمده از روح جمعیِ جامعه، بلکه می‌تواند صرفا یک «رخداد جمعی» باشد، برجسته شده و نماد جامعه در نظر گرفته می‌شود، در حالیکه حیات و بالندگی جامعه را باید فراتر از این مسائل در نشانه‌های دیگری جستجو کرد. امر جامعه باید دربرگیرنده تنوع سلایق، عقاید و هویت جمعی مردم ایران باشد، همانطور که کسانی که به راهپیمایی اربعین می‌روند بخشی از جامعه‌اند، آنها که متاسفانه در این روزها در شکست تیم ملی خوشحالی کردند هم بخشی از جامعه هستند و چه بسا گروهی در هر دو این رخدادها شرکت داشته‌اند.

خطر مرگ جامعه
آیت‌الله قائم مقامی ‌با اشاره به هشدارهایی که از گذشته نسبت به پیامدهای نادیده گرفتن جامعه و غفلت از فروپاشی خاموش آن داده شده، افزود: از مدتها قبل نخبگان و صاحب نظران بسیاری، بارها درباره خطر شکاف اجتماعی و چندپارگی و مرگ جامعه هشدار می‌دادند، اما متأسفانه از سوی گفتمان رسمی ناشنیده گرفته شد تا امروز که به آستانه مرگ جامعه رسیده‌ایم و بسیاری از علائمی‌که نشانه حیات جامعه است رو به خاموشی است، نظیر داوری‌های جمعی و افکار عمومی، انتخابات و مشارکت حداکثری، اعتماد عمومی، شکل گیری روح جمعی در موضوعات مختلف و حتی همدلی در نمادهای ملی ورزشی و هنری و… که نشانه‌های اصلی حیات جامعه‌اند، اما همه در وضعیت کنونی دچار چندپارگی و سکته شده اند.

رونمایی از سه کتاب قائم مقامی روش فهم انسجامی قرآن و الهیات طبیعی

وی تصریح کرد: بخش‌هایی از جامعه احساس می‌کنند در تعریفی که اکنون بطور رسمی ‌از جامعه وجود دارد، هیچ جا و حقی برای آنان در نظر گرفته نشده است. در چنین شرایطی افراد دچار حس «غربت در جامعه و وطن» می‌شوند که پیامد آن ابتدا گریز از جامعه رسمی‌ و مخالفت با نمادهای غالب آن، و در نهایت «مهاجرتِ ذهنی» و بسا تمایل به بیگانه است. درست مانند فرزندی که وقتی خود را در امر خانواده سهیم و شریک نمی‌بیند، دچار غربت در خانواده می‌شود و با تداوم این وضعیت خانه را رها می‌کند و چه بسا دست‌کم برای نشان دادن ناراحتی و خشم خود، به بیگانگان و دشمنان خانوادگی هم روی خوش نشان دهد.

آیت‌الله قائم مقامی یادآور شد: در چنین شرایطی، تنها چیزی که می تواند مردم را به درمان موثر، امیدوار کند، نشانه‌های عملی و عینیِ تغییر و تحول در راستای احیای امر جامعه و بازگشت حس مالکیت و مشارکت به جای حس غربت و بیگانگی است. باید این نکته مهم را درک کرد که بسیاری از اعتراضات کنونی، هرگز ناشی از نقد نظری و گفتمانی نبوده که نخبگان بتوانند در حل آن نقش مستقیم ایفا کنند؛ بلکه برآمده از اضطرار ، ناگزیری و به تنگ آمدن مردم است. لذا نقش اصلی برای حل و پاسخ به آن، عمدتا در اختیار کسانی است که قدرت تغییر عملی در روندها و الگوهای مورد اعتراض را دارند. بنابراین نخبگان اگر قرارست کار موثری هم بکنند، در مواجهه با اصحاب قدرت و ارائه راه حل به آنان است.

در این نشست که با همکاری انجمن اندیشه و قلم و کانون توحید برگزار شد، سه کتاب جدید استاد قائم مقامی با عنوان «الهیات طبیعی»، «روش فهم انسجامی قرآن» و «فرقه‌شدگی دین» که توسط انتشارات میراث اهل قلم منتشر شده، رونمایی شد.

خرید کتاب الهیات طبیعی قائم مقامی

الهیات طبیعی | سیدعباس قائم مقامی | 296 صفحه
برای خرید اینجا کلیک کنید و یا تماس بگیرید با 33355577 و یا تلگرام 09370770303

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...