پرونده فوق سرّی ۲۰۴۰(نابودی رژیم صهیونیستی) به قلم محمد قنبری منتشر شد.

پرونده فوق سری ۲۰۴۰(نابودی رژیم صهیونیستی) محمد قنبری

به گزارش تسنیم، «پرونده فوق سرّی 2040»، داستانی از جنایات رژیم صهیونیستی علیه بشریت به خصوص ایران، از ترور دانشمندان هسته‌ای تا نبردهای بیوتروریسم و ربایش چهره‌های شاخص انقلاب را روایت می‌کند.

ویژگی بارز این کتاب، استفاده مستند نویسنده از اسناد تاریخی موثق برای فضاسازی و روایت داستانی است؛ به نحوی که اکثر اسامی و شخصیت‌های داستان با اسامی و مشخصات حقیقی خود وارد می‌شوند و بر مدار تخیل نویسنده، نقش شان را ایفا می‌کنند. همچنین حاوی عملیات‌های پیچیده اطلاعاتی و مهیج است که با کش مکش‌های داستانی، مخاطب را در جریان جنایات رژیم صهیونیستی قرار می‌دهد.

سیزدهم خرداد سال 1368 هجری شمسی مردی بزرگ از دنیا رفت. در همان شب در سراسر دنیا 12 نفر یهودی متولد شدند. یازده پسر و یک دختر! در بین آن ها فقط یک پسر بود که در اجداد پدری و مادری اش اصالت یهودی اش اثبات شده بود و از وفاداران به صهیونیسم بودند. اسمش را بنیامین گذاشتند. چون در ساعت و دقیقه روز خاصی به دنیا آمده بود و از طرفی هوش بسیار فعالی داشت، مورد توجه موساد قرار می گیرد.
شخصیت اصلی داستان یا همان بنیامین، دقیقاً در همان ساعت و دقیقه ای که امام خمینی(ره) علیه از دنیا می روند، به دنیا می آید و تحت شدیدترین مراقبت های موساد زندگی می کند. بر اساس برنامه طراحی شده آنها زندگی می کند. والدین او هر دو کارمند موساد هستند. مادرش نسبت به تبعیض جنسیتی یهود نسبت به دختر و پسر ناراحت است و دائماً همسرش و منابع دینی شان را مورد سوال و مقایسه قرار می دهد. به همین مناسبت در بخشی از کتاب برخی از رسوم و آداب صهیونیست ها در خصوص تبعیضات جنسیتی از زبان او برای مخاطب بیان می شود.
بنیامین تحت حرفه ای ترین و پیشرفته ترین آموزش های عمومی، تخصصی و اطلاعاتی قرار می گیرد. رژیم غذایی، ترددها، حتی منابع مطالعاتی و رسانه ای اش به دقت سانسور می شود. تحصیلاتش از پیش دبستانی تا قبل از دانشگاه در اسرائیل به اتمام می رسد و برای ادامه تحصیل راهی اروپا می شود. او تحت تاثیر مادرش، به دنبال کشف حقیقت های دین و آئینش می پردازد. در دانشگاه عاشق دختری مسیحی به نام مریا می شود که با همراهی هم مسیر کشف حقیقت را طی می کنند.
در فصول مختلف بین زندگی بنیامین جنایات رژیم صهیونیستی در قالب داستان روایت می شود. از ایفای نقش در ناآرامی های مدنی ایران تا ترور دانشمندان هسته ای و فعالیت های غیر انسانی در خصوص مردم دنیا.

پرونده فوق سرّی 2040؛ داستانی از جنایات رژیم صهیونیستی علیه بشریت به خصوص ایران به قلم محمد قنبری در قطع رقعی و 160 همزمان با ایام یوم الله روز جهانی قدس توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...