کتاب «بازخوانی سفرنامه‌های اروپایی ایرانیان در عصر قاجار» [Taken for Wonder: Nineteenth-Century Travel Accounts from Iran to Europe] نشان می‌دهد که سفرنامه‌های دوره‌ قاجار چیزی بیش از صِرف توصیف اروپا ـ مقصد ـ در خود دارند؛ آنها مرزهای فهم ما از ایران عصر قاجار ـ مبدأ ـ را گسترش می‌دهند.

بازخوانی سفرنامه‌های اروپایی ایرانیان در عصر قاجار» [Taken for Wonder: Nineteenth-Century Travel Accounts from Iran to Europe] ف نغمه سهرابی [Naghmeh Sohrabi]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «بازخوانی سفرنامه‌های اروپایی ایرنیان در عصر قاجار» تالیف نغمه سهرابی [Naghmeh Sohrabi] ترجمه محمد سروی زرگر از سوی نشر مرکز منتشر شد. این کتاب مجموعه‌ای از جُستارهای تاریخ‌نگارانه است که به سفرنامه‌های آن دسته از سیاحان ایران عصر قاجار می‌پردازد که عازم اروپا شدند.

کتاب در پنج فصل تدوین شده که عناوین فصل‌های آن عبارتند از: «سفرنامه‌نویسی خلق ژانر»، «میرزاابوالحسن‌خان ایلچی شیرازی و حیرت‌نامه او»، «روایت‌های سفر میرزا فتاح‌خان گرمرودی به اروپا»، «ناصرالدین شاه و سفرنامه‌های او ...» و «رواج سفرنامه‌نویسی در ایران».

تمرکز کتاب بر چهار دوره از سلطنت پادشاهان در این سال‌های تاریخ ایران است: دوره‌ سلطنت فتحعلی‌شاه، محمدشاه، ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه. با تمرکز ویژه بر سفرنامه‌های ابوالحسن‌خان ایلچی شیرازی، میرزا فتاح‌خان گرمرودی، ناصرالدین‌‌شاه قاجار، ابراهیم صحاف‌باشی و محمدعلی پیرزاده، این اثر نشان می‌دهد که سفرنامه‌های دوره‌ قاجار چیزی بیش از صِرف توصیف اروپا ـ مقصد ـ ارائه می‌دهند؛ آنها مرزهای فهم ما از ایران عصر قاجار ـ مبدأ ـ را گسترش می‌دهند.

مولف علاوه بر توجه به سفرنامه ناصرالدین‌شاه به اروپا به سفرنامه دو دیپلمات عصر قاجار هم نگاه کرده است؛ نخست ابوالحسن‌خان ایلچی شیرازی (۱۱۹۰-۱۲۶۲ ق / ۱۷۷۶- ۱۸۴۶ م)، سیاستمدار مشهور ایرانی و وزیر امور خارجه دولت قاجار. زندگی پرماجرا و جنجال‌برانگیز ابوالحسن شیرازی، روایات و داوری‌های گوناگون و متناقضی را پدید آورده است.

دیگری میرزا فتاح‌خان گرمرودی که در زمان محمد شاه قاجار (سال 1254 قمری یا 1217 هجری شمسی) به نیابت حسین‌خان آجودان باشی برای مأموریت سیاسی عازم دولت‌های سه‌گانه اتریش، فرانسه و انگلستان شده بود. در پایان این مأموریت به خاطر حسن خدمت و موفقیت‌های کسب شده، از محمد شاه قاجار نشان شیر و خورشیدی از مرتبه اول دریافت کرده بود. در طول این سفر اقدام به نوشتن دو سفرنامه با نام‌های چهار فصل و شب نامه کرده بود که اولی مربوط به شرح مأموریت‌ها در اروپا و دومی مربوط به شرح جریان عیش و نوش و عشرت طلبی اروپائی‌ها بوده که در جواب اکاذیب نسبت داده شده به ایرانی‌ها نوشته شده بود.

این دو سفرنامه به همراه یک سفرنامه دیگر به نام سفرنامه ممسنی بعدها توسط نتیجه وی یعنی «فتح الدین فتاحی» به صورت یک کتاب یک جلدی 1200 صفحه‌ای به همراه بسیاری از اسناد دیگر گردآوری و در سال 1348 شمسی با نام «سفرنامه میرزا فتاح خان گرمرودی به اروپا» چاپ شد.

کتاب «بازخوانی سفرنامه‌های اروپایی ایرنیان در عصر قاجار» تالیف نغمه سهرابی ترجمه محمد سروی زرگر در 254 صفحه به بهای 98 هزار و 500 تومان از سوی نشر مرکز به چاپ رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...