بکّه، روایتی تاریخی داستانی است از زندگانی امام سجاد (ع) به قلم نرگس مقصودی. این اثر در 164 صفحه رقعی از سوی انتشارات کتاب نیستان به بازار نشر عرضه شده است.



به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «بکّه» روایتی تاریخی داستانی است از زندگانی امام سجاد (ع) و آنچه ایشان در مقام فرزند حسین بن علی (ع) در واقعه عاشورا و پس از آن درک می‌کند، روایتی از حاضران و شاهدان و فاعلان در چگونگی ریختن خون فرزند رسول‌الله و آنانی که پس از این حادثه در همراهی و یا روایت از فرجام عاملانش خواسته یا ناخواسته شریک بودند.

نرگس مقصودی در این کتاب -که یکی جذاب‌ترین روایت‌های داستانی از این ماجرا و راویان آن است- در هر فصل از زبان راویانی خاص که برخی از آنها برای مخاطبان این متن ناشناس هستند، ناب‌ترین برش‌های روایی را از زندگی امام سجاد (ع) از زمان واقعه عاشورا تا شهادت ایشان را روایت کرده است. کتاب به همین دلیل، چند روایت دست اول و دقیق و ناب از این حادثه و نیز آنچه بر خاندان ایشان پس از این واقعه رفته است را در خود جای داده است.

آنچه «بکّه» را خواندنی می‌کند، جدای از نام بسیار خاص کتاب، نخست در انتخاب راویان و زاویه دید آنها برای داستان است.
نویسنده در هر فصل یکی از حاضران و یا شاهدان و یا فاعلان در حادثه‌ای که قصد روایت از آن دارد را برای بازگویی آنچه انتخاب کرده، برمی‌گزیند. به همین اعتبار کتاب با رویای یکی از خادمان حرم حسینی در حدود شصت سال پس از حادثه عاشورا شروع می‌شود و در این رویاست که او از زبان خود داستانی ناب و کمتر شنیده‌شده از شب‌های پایانی منجر به حادثه عاشورا را روایت می‌کند و پس از آن روایتی داستانی و دست اول از تدفین شهدای کربلا را نیز به آن پیوند می‌دهد. کتاب اما در ادامه از زبان راویانی دیگر و نیز با میزانسن‌های بدیع و مستند روایتی از ماجرای حضور کاروان اسرای کربلا در شام، بازگشت آنها به مدینه و زیست و زندگی امام سجاد (ع) در مدینه پس از واقعه عاشورا می‌پردازد و در کنار آن گزارشی داستانی از ماجرای حره، نبرد مکه، کناره‌گیری فرزند یزید پس از مرگ او از خلافت و حکومت عبدالملک مروان و قتل عام شیعیان حجاز توسط حجاج و در نهایت شهادت امام سجاد و رسیدن صحیفه ایشان به دست فرزندش را بازگو می‌کند.

آنچه این کتاب را در نوع خود جذاب می‌کند، جدای از انتخاب راویان مختلف، تلاش نویسنده در کشف و بازخوانی روایت‌های تاریخی مختلف از حوادثی است که قصد بازگویی آنها را داشته است. به عبارت دیگر او هر فراز و رویداد تاریخی در زندگی پرفراز و نشیب امام چهارم شیعیان را به عنوان یک رویداد مستقل مورد کندوکاو قرار داده است و ماحصل پژوهش تاریخی خود را در قالب یک روایت داستانی برای مخاطب گزارش کرده است. از این منظر و به دلیل عدم مراجعه بسیاری از مخاطبان به منابع پژوهشی از این دست و نیز قدرت نویسنده در تبع آن، کتاب آکنده است از روایت‌های ناب و دست اول جذاب و تامل و تالم برانگیز از زندگی و زمانه راوی صادق عاشورا.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...