«نامیرا» نوشته صادق کرمیار توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ سی‌وچهارم رسید.

نامیرا صادق کرمیار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، سی‌وچهارمین چاپ نامیرا نوشته صادق کرمیار توسط انتشارات کتاب نیستان در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

«نامیرا»‌ داستان تردید آدم‌هاست و حال‌وهوای جوانی به‌نام «عبدالله‌بن عمیر» را روایت می‌کند که به‌دنبال حقیقت است و می‌خواهد بداند در جریان جنگ حضرت امام حسین(ع) و یزید در واقع حق با کدام‌شان است و در آخر تصمیم می‌گیرد برای مقابله با کفار به جنگ یزید برود.

از طرفی‌ دیگر داستان به بیان خلق‌وخوی مردم کوفه، خودخواهی و طلبکار بودن آنها می‌پردازد و در پی کلامی از حضرت امام علی(ع) که فرمودند: «نه خدا از مردم کوفه راضی بود و نه آنها از خدا.»، در آخر هم داستان به این سو می‌رود که چگونه مردم کوفه در راه خودخواهی و برای رسیدن به آرزوهای خود امام حسین(ع) را قربانی می‌کنند. این اثر برداشتی داستانی از یک واقعه تاریخی است و ویژگی بارز آن روایت بدون تحلیل شخصی نویسنده است.

نامیرا برنده جایزه جلال و برگزیده جایزه کتاب سالاست. این کتاب در قالب نسخه دی‌وی‌دی به صورت صوتی نیز از طریق سایت انتشارات کتاب نیستان قابل تهیه است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...