سیزدهمین چاپ نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده»[Der Besuch der alten Dame : eine tragische Komödie] اثر فریدریش دورنمات و ترجمه حمید سمندریان منتشر شد.

به گزارش مهر، نشر قطره سیزدهمین چاپ ترجمه زنده‌یاد حمید سمندریان از نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» اثر فریدریش دورنمات، نویسنده برجسته سوئیسی را با شمارگان ۶۰۰ نسخه، ۱۵۸ صفحه و بهای ۲۴ هزار تومان منتشر کرد. چاپ دوازدهم این ترجمه نیز پاییز امسال با شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۲۴ هزار تومان منتشر شده بود.

نخستین چاپ این نمایشنامه در سال ۱۳۸۸ با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و بهای سه هزار و ۲۰۰ تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت. ویراستار این ترجمه افسانه ماهیان (کارگردان تئاتر) است. در ترجمه شعرهای این نمایشنامه، فروغ فرخزاد به حمید سمندریان یاری رسانده بود. دورنمات این نمایشنامه را در سال ۱۹۵۵ را به رشته تحریر درآورد.

«ملاقات بانوی سالخورده» کمدی تراژدی در سه پرده است و به روایت زندگی زنی به نام کلرا ساخاناسیان می‌پردازد که میلیاردر معروفی است. او پس از گذشت سالیان دراز قصد برگشتن به زادگاهش را کرده و از قضا این شهر که زمانی شهری پر رفت و آمد و پر رونق بوده به فقری شدید مبتلا شده است و ساکنان حالا که این زن می‌خواهد به آنجا برگردد توقع کمک از سوی او را دارند، اما این زن شرطی برای آنها گذاشته و آن اجرای عدالت درباره مردی به نام «ایل» است. ایل مردی است که در جوانی ماجرای عاشقانه‌ای با کلرا داشته اما به او خیانت کرده است.

زنده یاد حمید سمندریان در یکی از آخرین اجراهای صحنه‌ای خود پیش از درگذشتش در سال ۱۳۸۶ این نمایش را به روی صحنه برد. در این اجرا گوهر خیراندیش در نقش کلرا ساخاناسیان به ایفای نقش پرداخت. پیام دهکردی، فرخ نعمتی، میرطاهر مظلومی، احمد ساعتچیان و علی رامز از دیگر بازیگران این نمایش بودند. سمندریان این نمایش را در دهه ۵۰ نیز به روی صحنه برده بود. 

از دیگر ترجمه‌های منتشر شده زنده یاد سمندریان می‌توان به این نمایشنامه‌ها اشاره کرد: «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی»، «غروب روزهای آخر پاییز و پنچری»، «رمولوس کبیر: نمایشنامه کمدی شبه تاریخی» و «بازی استریندبرگ» جملگی از آثار فریدریش دورنمات، «دایره گچی قفقازی» و «زندگی گالیله» هر دو اثر برتولت برشت، «آماندا» اثر ژان آنوی،  «دوزخ» اثر ژان پل سارتر، «باغ وحش شیشه‌ای» اثر تنسی ویلیامز، «آندورا» و «خشم شدید فیلیپ هوتس» هر دو اثر ماکس فریش.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...