نمایشنامه «هملت» [Hamlet] اثر ویلیام شکسپیر نویسنده مشهور انگلیسی زبان، ترجمه مسعود فرزاد یکی از پیچیده ترین تراژدی های ادبیات جهان به چاپ بیست و پنجم رسید.

هملت» [Hamlet] اثر ویلیام شکسپیر

به گزارش کتاب نیوز، داستان هملت، درباره شاهزاده‌ای به نام «هملت» است که پس از مرگ پدرش و ازدواج مادرش با عمویش، به تدریج دچار شک و تردید و مشکلات روحی می‌شود. هملت سعی می‌کند راز مرگ پدرش را کشف کند و انتقام بگیرد، اما این مسیر پر از پیچیدگی‌ها و دشواری‌هاست.

«هملت» تأثیرات عمیقی بر ادبیات، تئاتر و فرهنگ جهانی داشته است. این نمایشنامه با شاخصه‌ها و موضوعات اصلی از جمله: انتقام، شک و تردید، مرگ و فناپذیری، خیانت و فساد، جنون همچنان در سراسر جهان به صورت‌های مختلف اجرا می‌شود و موضوعات و تم‌های آن همچنان مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند.

ترجمه مسعود فرزاد (زاده ۱۲۸۵ در سنندج – درگذشته ۱۳۶۰ در لندن)، از«هملت» یکی از معتبرترین و مورد توجه‌ترین ترجمه‌های این اثر در ایران است. فرزاد با دقت و توجه به جزئیات، سبک و زبان شکسپیر را حفظ کرده و اثری ارزشمند برای مخاطبان فارسی‌زبان ارائه داده است. وی استاد دانشگاه شیراز، برادر هومان فرزاد و برادر همسر سعید نفیسی بود.
از آثار منظوم فرزاد، کوه تنهایی، بزم درد و گُل غم را می‌توان نام برد. او وزن رباعی، ترجمه غزل‌های حافظ و مردی که فکر می‌کند را به انگلیسی تألیف کرده‌است.

چاپ نخست این اثر در سال 1336 و بیست و پنجمین چاپ آن زمستان 1403 با 222 صفحه و قیمت 250 هزار تومان توسط انتشارات علمی و فرهنگی روانه بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ................

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...