بزرگترین سارق بین‌المللی کتاب | مهر


متن زیر ترجمه گزارشی است که در شماره ۱۹۱۰ روزنامه الاخبار در تاریخ ۱۹ ژانویه ۲۰۱۳ (۳۰ دی) منتشر شده است:

خداحافظ کتابخانه من! نمی‌دانم پس از رفتن ما چه بر سر تو می‌آید؛ به غارت می‌روی یا سوزانده می‌شوی!» این جمله‌ای است که معلم و ادیب فلسطینی خلیل السکاکینی به هنگام ترک منزلش در شهر قدس قبل از آن‌که در سال ۱۹۴۸ به اشغال نظامیان صهیونیست درآید خطاب به کتاب‌هایش گفت. این جمله یادآور ۳۰ هزار کتابی است که در قدس غربی و ۴۰ هزار کتابی است که از شهرهای حیفا، یافا، ناصره، رمله و شهرهای دیگر فلسطین به سرقت رفت.

سرقت بزرگ کتاب» (The Great Book Robbery)

فیلم مستندی که با عنوان «سرقت بزرگ کتاب» (The Great Book Robbery) چندی پیش در «مرکز فرهنگی خلیل السکاکینی» قدس به نمایش درآمد غارت روشمند و حساب شده کتابخانه‌های شخصی فلسطینی‌ها را نشان می‌دهد. غارت این کتاب‌ها توسط سربازان اسرائیلی و برنامه‌ریزی کتابخانه ملی اسرائیل انجام شد. این کتابخانه یک نهاد صهیونیستی است که در سال ۱۹۸۲ تأسیس شد و در سال ۱۹۲۰ به دانشگاه عبری قدس پیوست. این کتابخانه عنوان اختصاری (AP)را برای حدود ۶ هزار کتاب موجود در آن استفاده می‌کند. این کتاب‌ها همان کتاب‌های به سرقت رفته‌ای هستند که امروز بر قفسه‌های آهنی این کتابخانه قرار دارند. (AP)عنوان اختصاری (Abandoned Property) است که می‌توان معنای «املاک بی‌صاحب» را برای آن انتخاب کرد.

ایلان پاپه تاریخ‌نگار اسرائیلی منتقد صهیونیسم، یکی از شخصیت‌هایی است که کارگردان هلندی اسرائیلی این مستند برای تولید فیلمش به سراغ او می‌رود. پاپه در این فیلم می‌گوید: از زمان اشغال بیت‌المقدس، دو نوع غارت انجام گرفت؛ یکی غارت شخصی و دیگری غارت رسمی. غارت رسمی توسط کتابداران و مسؤولان کتابخانه اسرائیل انجام شد. در واقع آن‌ها گروهی را سازماندهی کردند که به همراه نظامیان، خانه‌های قدس غربی را جستجو می‌کردند تا نه تنها اثاثیه و تابلوهای هنری و آلات موسیقی در آن‌ها نماند بلکه از کتاب‌ها هم که موضوعات مختلف ادبی، حقوقی، تفسیر قرآن، تاریخ، فلسفه و ترجمه‌های مختلف را شامل می‌شد پاکسازی شوند.

اما چرا کتابخانه اسرائیل هنوز عنوان اختصاری (AP)را برای این کتاب‌ها در نظر می‌گیرد؟ پاسخ این سوال در این مستند آن است که «این کتاب‌ها امانت‌اند و به صاحبانشان بازپس داده خواهند شد.» البته «زمانی که مالکان آن‌ها بازگردند.» این سخن یک مسؤول کتابخانه‌ای در اسرائیل است که در ادامه می‌گوید «ما به این کتاب‌ها توجه نشان دادیم و آن‌ها را نگهداری کردیم تا از دست نروند.»

اما سندی از کتابخانه ملی، چهره تبلیغاتی این سخنان را نشان می‌دهد. در این سند که در بخش شرق‌شناسی کتابخانه قرار دارد مسؤولان افتخار می‌کنند که داشته‌های کتابخانه‌ای این بخش از تمام نهادهای نظیر آن در خاور نزدیک پربارتر است. پس واضح است که این سخن در همان دایره تبلیغات اسرائیلی قرار می‌گیرد که توجیه کننده اقدامات آن‌هاست و این بار هم سرقت این کتاب‌ها با این جملات تبلیغاتی توجیه می‌شود.

ایلان پاپه نظر دیگری دارد. او می‌گوید «مهم این نیست که این کتاب‌ها حفظ شده‌اند یا به طرز زیبایی صحافی شده‌اند و یا حتی سهم بزرگی در پربارتر کردن اطلاعات تاریخی از کشور داشته‌اند. آنچه مهم است این است که سرقت این کتاب‌ها غارت میراث مکتوب فلسطینی است. این بخشی از همان تلاش‌های تولید دانش شرق‌شناسانه است که در پی تحریف اسلام و اعراب و مخدوش کردن چهره آن‌ها و پاک کردن فلسطین از تاریخ است.

پاپه بار دیگر در توضیحی درباره غارت این کتاب‌ها می‌گوید مصادره اموال معنوی دیگران هیچ تفاوتی با مصادره اموال مادی ندارد و مثل همان مصادره زمین‌ها و خانه‌های فلسطینی‌ها است.

در این فیلم همچنین نویسنده فلسطینی ۸۴ ساله «محمد البطراوی» داستان زنده‌ای از این چپاول فرهنگی را روایت می‌کند و می‌گوید: فرمانده حکومت نظامی در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۸ گروهی از اهالی را مجبور کرد به همراه نظامیان به پاکسازی خانه‌ها بپردازند. من در گروه شماره ۳۷ بودم. ما چهار روز را در رمله و شهرک‌های دیگر فلسطینی گذراندیم و اثاثیه همه خانه‌ها که صاحبانشان مهاجرت کرده بودند جمع می‌کردیم. در این میان کتابخانه‌های شخصی هم بودند. ما نمی‌دانستیم که ماشین‌های حمل بار این کتاب‌ها و وسایل را کجا می‌برند. تصور می‌کردیم که آن‌ها را از بین خواهند برد چون به شیوه چینش این کتاب‌ها در ماشین‌های حمل بار اصلاً توجهی نمی‌کردند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...