نشست عصر سه‌شنبه‌های بخارا به مناسبت انتتشار کتاب «اندیشیدن با هنر» سه شنبه 23 خرداد 1402 در موسسه بهاران خرد و اندیشه با حضور نعمت‌الله فاضلی، نویسنده کتاب برگزار شد. محمدرضا مریدی، امیر مازیار و علی دهباشی نیز از دیگر حاضران در نشست بودند.

خلاصه کتاب اندیشیدن با هنر  نعمت‌الله فاضلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، علی دهباشی در ابتدای نشست بیان کرد: ما همواره در بحث کتاب‌هایی که به نقد هنری بپردازند با کمبود مواجه بودیم. در این میان ترجمه‌ها مقداری به ما برای به دست آوردن اندیشه‌ها کمک کرده اند اما کافی نبوده است. دکتر فاضلی در این کتاب به صورت متنوع به حوزه‌های مختلفی پرداخته است. برای بسیاری سوال بود که چگونه دکتر فاضلی به همه این حوزه‌ها پرداخته است. از فیلم، موسیقی، پدیده‌های ادبی، هنری، قومی و موارد فرهنگی بگیرید تا تک‌نگاری‌هایی که درباره استاد شجریان و حافظ و پدیده‌های مدرنی مانند جوکر نوشته‌اند. حتی به مواردی همچون نقد خانه پدری و سگ‌کشی نیز پرداخته‌اند.

وی ادامه داد: همه این ها از نگاه یک جامعه‌شناسی بررسی شده که با متدلوژی نقد هنری آشناست. علتش هم این است که ایشان منابع بسیاری را در این حوزه به زبان انگلیسی خوانده‌اند. این را در مقالات کتاب ملاحظه می‌کنید.

فاضلی به عنوان نویسنده کتاب بیان کرد: به قول مرحوم قیصر امین‌پور کتاب‌ها و آدم‌ها خیلی به هم شبیه هستند. بعضی‌ها جلد سخت دارند، بعضی‌ها جلد نرم. بعضی‌ها باید چند بار خوانده شوند. کتاب‌ها مثل آدم‌ها قصه‌ای دارند. جسم کتاب، غیر از محتوایش جانی دارد و غیر از جسم و جانشان، کتاب‌ها، قصه‌ای هم دارند.

وی ادامه داد: هر کتاب قصه‌ای دارد که آن قصه در کتاب وجود ندارد نه در جلدش و نه در صفحاتش، بلکه در جامعه و روح زمانه قرار دارد. خوب است که انسان هر کتابی که می‌خواند به قصه‌اش نیز فکر کند. درباره «اندیشیدن با هنر» تا حالا نگفته‌ام و ننوشته‌ام و تا ننویسیم و نگوییم سامان پیدا نمی‌کنند.

فاضلی با اشاره به اینکه درباره کتاب در مقدمه صحبت‌هایی داشته است بیان کرد: با این حال همچنان هویت قصه پیدا نکرده است. چیزها نیز تا قصه نداشته باشند، هویت ندارند. قصه است که به هستی هویت می‌دهد. به قول ویتکنشتاین، کتابی که من نوشته‌ام دو قسمت دارد؛ یک قسمت فرعی دارد که همان است که می‌خوانید و یک قسمت اصلی که ننوشته‌ام.

این انسان شناس اشاره کرد: سال 1369 در دانشگاه خوارزمی تدریس را شروع کردم و اولین درسی که گفتند ارائه بدهم جامعه‌شناسی هنر بود که بسیار هم سخت بود. من رشته مردم‌شناسی می‌خواندم و به اعتبار استادم، روح‌الامینی که شاعر بود، گفتند جامعه‌شناسی هنر را درس بدهم. از همان جا به هنر و ادبیات علاقمند شدم.

وی با اشاره به رشته مطالعات فرهنگی بیان کرد: بخش عمده‌ای از مطالعات فرهنگی، هنر است. از هنر و ادبیات عامه‌پسند بگیر تا سینما و موسیقی و همه عرصه‌های هنر. در بستر همین معلمی و تدریس دانشگاه من درگیر مقولات هنر و ادبیات در ایران بودم. در سال 80 وبلاگ و شبکه‌های اجتماعی آمد و هنر در ایران بیشتر وضع پرابلماتیک پیدا کرد و درگیر مردم ایران با هنر بیشتر شد.

فاضلی گفت: من در ابتدا وبلاگ داشتم بعد وبسایت راه‌اندازی کردم و در فضای مجازی هم با مخاطبان عامه سر و کار داشتم البته به قول ژیژک، عامه اهل فکر. طبیعتا بخشی از درگیری‎‌های این مخاطبان، درگیری‌های زیبایی‌شناختی بود. در این میان چه در دانشگاه و چه در بیرون از دانشگاه من درگیر می‌شدم با فیلمی مانند خانه پدری و سگ‌کشی. مسائلی همچون مسئله شجریان هم بود. جوکر و دیگر فیلم‌هایی نیز بودند که من را به خود مشغول می‌کرد.

وی اضافه کرد: در سال 90 من کتابی با عنوان مردم‌نگاری هنر نوشتم که آن هم بخش دیگری از قصه من بود؛ قصه کنشگری که در فضای مدنی دارد با مردم و دانشجویان خودش، هنر را تجربه می‌کند.

هنر یک امر جدی است نه زیبایی‌شناسانه
امیر مازیار دیگر سخنران این نشست بیان کرد: وقتی کتاب چاپ شد، عنوانش من را تحت تاثیر قرار داد. فکر می‌کنم دغدغه چند سال اخیر من همین است. کار تخصصی من فلسفه هنر است. در این بخش این مسیر را دنبال می‌کنم که هنر یک امر زیبایی‌شناسانه نیست.

وی ادامه داد: هنر یک امر جدی در جامعه است و کارهای خیلی مهمی انجام می‌دهد. هنر، شناخت و معرفت ایجاد می‌کند. متفکرانی بودند و هستند که می‌گویند هنر یک شیوه متفاوت و ممتاز فکر کردن است. ما با هنر فکر می‌کنیم و شیوه‌های اندیشیدن را یاد می‌گیریم.

مازیار با اشاره به اینکه کتاب «اندیشیدن با هنر» کتاب بسیار خوش‌خوانی است گفت: چند نکته برای من جالب بود. یکی اینکه نویسنده واقعا می‌داند از کدام منظر پژوهشی و فکری و نظری دارد مباحث را پیش می‌برد.

وی گفت: یکی از مشکلات جامعه ما این است که اگرچه تعریف رشته‌های علمی سرجایشان است اما وقتی آدم‌ها درباره آن صحبت می‌کنند، تفنن، زیاد اتفاق می‌افتد و زیادی از یک حوزه به حوزه دیگر پرش می‌کنند. ما یک دسته هنرمند داریم که منتقد حرفه‌ای هستند و دسته‌ای دیگر نیز هستند که صرفا چیزهایی می‌گویند.

مازیار بیان کرد: نکته دیگر این است که چقدر کتاب‌ها، اطلاع‌‍بخش هستند. در این کتاب، ارجاعات فراوانی به کتاب‌ها و مقالات دیگر می‌خورد. چند مقاله نظر من را بسیار جلب کرد به خصوص مقالاتی که کتاب با آن‌ها شروع می‌شود و به بحث شعر می‌پردازد. اصل این مقاله نیز این است که چرا به شعر نیاز داریم و به شاعران رجوع می‌کنیم؟

وی افزود: اینکه چرا در جامعه ما حافظ خوانده می‌شود، پرسشی است که محقق ادبیات نمی‌تواند به آن پاسخ دهد. این را کسی می‌تواند پاسخ بدهد که به همه اجزای یک جامعه توجه دارد. اینکه امروز حافظ و شاهنامه می‌خوانیم، این‌ها چه جایگاهی در جامعه ما دارند و چه نیازی را برطرف می‌کنند؟

مازیار ادامه داد: نگاه فاضلی به ادبیات و هنر و شعر بسیار جدی است و از این رو به دنبال حافظ و شعر در جامعه ما هستند چون می‌دانند و باور دارند که شعر یک جامعه را می‌سازد.

وی با طرح این پرسش که مدرنیته چگونه به وجود می‌‎آید و عقل مدرن چیست، بیان کرد: عقل مدرن یک مقدار با شاعرانگی فاصله دارد. این باعث شده در دوران جدید تنش میان عقل مدرن و ادبیات به وجود بیاید. فاضلی می‌گوید وقتی ما به مدرن شدن خودمان نگاه می‌کنیم می‌بینیم که بخشی از آن با شعر و ادبیات اتفاق افتاده است.

محمدرضا مریدی دیگر سخنران این نشست، بیان کرد: نکته کلیدی درباره کتاب را از همین پشت جلد کتاب می‌توان آغاز کرد. اینجا که می‌گوید اندیشیدن با هنر، صحبت درباره هنرهاست آنگونه که در حوزه عمومی به این هنرها می‌پردازند نه آنگونه که در دانشگاه‌ها هست.

نشست نقد و بررسی اندیشیدن با هنر

وی ادامه داد: این کتاب از معدود کتاب‌ها است که هنر را در حوزه عمومی مورد بحث قرار می‌دهد. کمتر پژوهشی از قالب دانشگاهی و پژوهش هنر خارج می‌شود و هنر را آنگونه که مردم تجربه می‌کنند مورد بررسی قرار می‌دهد. این موضوع از فهرست کتاب نیز آشکار است.

مریدی افزود: اینکه چرا مردم به سینما می‌روند یا چرا حافظ می‌خوانند یک پرسش ادبی نیست، یک پرسش از مردم است یا پرسشی که مردم از ادبیات دارند. مردم از ترس اینکه بگویند چیزی نمی‌دانند، از هنر فاصله گرفته‌اند. این کتاب درباره سلیقه است و سلیقه چیزی پایین‌تر از زیبایی نیست. مردم به دلایل غیرتخصصی از هنر خوششان می‌آید.

باید از هنر غبارزدایی کنیم
وی بیان کرد: ما باید با واژگان ساده، هنر را تعریف‌پذیر کنیم. ما باید از هنر غبارزدایی کنیم. در کتاب به پرسش‌های متعددی پرداخته می‌شود. برای نمونه این موضوع نیز گفته می‌شود که علاقه مردم به شجریان ممکن است از راه غیرموسیقیایی باشد. محبوبیت شجریان فقط برای موسیقی نبود. ایشان یک شخصیت مستقل از گفتمان‌های سیاسی بود؛ فراتر از آن‌ها. همین موضوع درباره حافظ نیز وجود دارد.

مریدی توضیح داد: مولف در پیشگفتار کتاب، تکلیفش را با متن و مخاطب تعیین می‌کند. روش‌شناسی بخش نگران‌کننده مطالعات دانشگاهی است. گاهی روش برای ما وبال گردن می‌شود. این، غلبه نظریه بر مسئله است. امیدوارم این نوشتن‌ها ادامه پیدا کند و جلوه‌های دیگری نیز از این دست کتاب‌ها مشاهده کنیم.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...