«در مجلسِ تشرّف تهران؛ روایتی از چند تابلو میان خیال و خاطره» نوشته فرهاد احمدی و شیدا دانشور توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

در مجلسِ تشرّف تهران؛ روایتی از چند تابلو میان خیال و خاطره

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌نمایشنامه با محوریت زندگی سیاسی امام خمینی (ره) با همکاری فرهاد احمدی، شیدا دانشور و سرپرستی ایوب آقاخانی نوشته شده و بنا بود خردادماه امسال به چاپ برسد.

پیش‌ از شروع متن نمایشنامه، در اولین‌صفحه کتاب، این‌جملات توضیحی درباره آن درج شده است:

«در مجلس تشرف تهران» قدم زدن با کلماتی است که جایی میان خیال و خاطره وامانده‏‌اند؛ گفت‏وگوهایی که تصویری شاعرانه از زیستی سرافراز بر عرصه درام جست‏جو می‏‌کنند تا بلکه ادای دینی باشند به عارفانه‌‏ترین رنگِ خوش‏نگارِ روزگارِ معاصرِ ما.

آدم‌‏های این داستان خیال‏اند که رنگِ واقعیت می‏‌گیرند. این وجیزه تاریخ‌‏نگاری نیست؛ چرخشی است میان حیاتی که چونان پیچ و تاب اسلیمی‏‌های اصفهان ذاتی را میان صفات می‏‌جوید؛ استعاره‌‏هایی از شخصیت‌‏های واقعی که در پیچ و تاب رویدادها عندالاقتضا خودی می‌‏نمایند و طرحی تازه را قلم‏‌انداز می‏‌کنند تا بویی بلکه هوایی از حال و روزگار این زیستِ عارفانه پیش چشم بگذارند که اگر جز این باشد، درام را چه به ساحت عرفانی اسلیم! تا چه پیش افتد و چه در نظر آید.»

شخصیت‌های نمایش یا به قول نویسندگانش «آدم‌های بازی» عبارت‌اند از: خانم، وازگن هاراطونیان، خسرو آذرباد، علی‌اکبرخان و زینت، مصیب بصیری،‌ هاتف، مرد مسن، نیره، شوکت،‌ مرضیه، زن۲، ژانت، فرانسوا و پسرشان.

در قسمتی از این‌نمایشنامه می‌خوانیم:

شوکت: والله آخرالزمون شده!... دختر این‌قدر رودار؟!

[شوکت روزنامه را از دست نیره می‌قاپد.]

شوکت: بگیر اون اخبارو ببینم چه‌خبره آخه.

نیره: رو چشمم. لابد باز دوباره می‌خوان وصلش کنن به عده‌ای اوباش!

شوکت: بفرما... لایحه ایالتی و ولایتی. تا آقا زنده بود که جرئت نمی‌کرد از این‌کارا بکنه.

نیره: گمونم پیداش کردم.

شوکت: خوب خاطرم هست آقا پیغام دادن که اگر احیانا یک چنین لایحه‌ای تصویب بشه، فتوای تحریم می‌دن.

نیره: گرفت... گرفت...

شوکت: همینه دیگه... این‌جوری می‌شه...

این‌کتاب با ۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه چاپ شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...