به گزارش کتاب نیوز به نقل از شرق: «مهرجویی: کارنامه 40ساله»، عنوان کتابی است شامل گفت‌وگوی مانی حقیقی با داریوش مهرجویی و مرور کارنامه سینمایی مهرجویی از خلال این گفت‌وگو؛ گفت‌وگویی که البته آن‌طور که مانی حقیقی در مقدمه کتاب نوشته است، بخشی است از پروژه فیلمی مستند درباره داریوش مهرجویی.

مهرجویی: کارنامه 40 ساله به سعی مانی حقیقی

مانی حقیقی در این کتاب، طی گفت‌وگو با مهرجویی کارنامه سینمایی او را از «الماس33» تا «سنتوری» فیلم به فیلم بررسی و مرور کرده است. گفت‌وگو با بحث از فیلم الماس33 و بازگشت مهرجویی از آمریکا آغاز می‌شود و جالب اینکه مانی حقیقی می‌کوشد به الماس 33، که بیشتر منتقدان آن را چندان در کارنامه مهرجویی به جد نمی‌گیرند، از زاویه‌ای دیگر نگاه کند و ریشه‌های طنز و شوخ‌طبعی و هجو و هزل در فیلم‌هایی مثل «اجاره‌نشین‌ها» و «میکس» و «دختردایی گمشده» و «مهمان مامان» را در این اولین فیلم داریوش مهرجویی ردیابی کند. در فصل دوم فیلم‌های «گاو»، «آقای هالو»، «پستچی» و «دایره مینا» بررسی شده‌اند و اینکه چطور از پستچی به بعد «مضامینی مثل غذا و غذا خوردن، هرج‌ومرج در لوکیشن‌ها، ساختمان‌های نیمه‌ویران یا در حال تخریب و تعمیر و رابطه غریب بین زن و مرد» وارد سینمای مهرجویی می‌شوند. همچنین در این فصل، مهرجویی از این می‌گوید که چطور توقیف فیلم «دایره مینا» به سیر فیلمسازی‌اش آسیب زد.

مهرجویی می‌گوید: «وقتی دایره مینا را ساختم، می‌دانستم کارنامه حرفه‌ای‌ام شروع شده و دارم افق‌های تازه‌ای را تجربه می‌کنم. توقیفش خیلی برایم گران تمام شد و سه‌سال چارشاخ مانده بودم که چه‌کار کنم. متاسفانه اینها نمی‌دانند مساله ممیزی تا چه حد می‌تواند از نظر روحی به آدم لطمه بزند و مسیر زندگی حرفه‌ای‌اش را عوض کند. زمانی هست که می‌نشینی و فکر می‌کنی این مسیر چندساله و متفاوتی را که آمده‌ای، محصول سلیقه یا نظر کسی بوده که پشت میزی نشسته و فکر کرده صلاح در این است که فیلم من را توقیف کند یا جلوی نمایش‌اش را بگیرد.» فصل بعدی گفت‌وگو اختصاص دارد به فیلم‌های «مدرسه‌ای که می‌رفتیم»، «الموت» و «سفر به سرزمین آرتور رمبو» و همچنین سال‌های اقامت مهرجویی در پاریس و فیلمنامه‌هایی که مهرجویی و ساعدی در آنجا با هم نوشتند. فصل چهارم درباره «اجاره‌نشین‌ها» و «شیرک» است و فصل پنجم درباره «هامون». فیلم‌های «بانو»، «سارا»، «پری» و «لیلا» هم، همه در یک فصل یعنی فصل ششم بررسی شده‌اند و فصل هفت هم درباره درخت گلابی و فصل هشتم درباره «دختردایی گمشده»، «میکس» و «بمانی» است. فصل پایانی کتاب هم به «مهمان مامان» و «سنتوری» اختصاص دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...