کتاب «هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران» پژوهش مشترک شیما احمد صفاری و ملیکا کیوانی‌نژاد ازسوی انتشارات مهرگان دانش قزوین منتشر شد.

هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران شیما احمد صفاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، شیما احمد صفاری یکی از مولفان این اثر گفت: کتاب حاضر در مورد هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران نوشته شده و در پانزده فصل به معرفی تقریبا مهم ترین هنرهای سنتی ایران پرداخته است.

وی افزود: در این کتاب سعی بر این بوده است که به اختصار، هنرها و صنایع دستی معرفی شوند. در فصل اول این کتاب به تعریف مفاهیم مرتبط با این حوزه و نیز به ارتباط بین صنایع دستی و اقتصاد پرداخته شده است و از فصل دوم تا فصل پانزدهم کتاب انواع هنرهای سنتی از جمله طراحی نقوش، خط و خوشنویسی، کتاب آرایی، نقاشی ایرانی، نساجی و دوخت، هنرهای چوبی، ساخت سازهای سنتی، فلزکاری، سفال و کاشی، زیراندازهای سنتی، آثار لاکی و روغنی، حکاکی و سنگ تراشی، شیشه گری و رنگ‌سازی و رنگرزی سنتی به اختصار معرفی شده اند.

این مدرس دانشگاه با اشاره به دوره زمانی صنایع دستی معرفی شده در کتاب بیان کرد: دوره ذکر شده برای هنرهای سنتی و صنایع دستی که در این کتاب آمده است تا حد امکان از بدو پیدایش این هنرها بوده و نیز سعی شده روند تحول آن‌ها در طی ادوار تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. تقریبا تمامی هنرهای دستی مورد بررسی قرار گرفته، تا زمان حاضر نیز همچنان کاربرد دارند و بعضی از این صنایع همچون نقاشی ایرانی، خوشنویسی، هنرهای چوبی در قزوین با ویژگی‌های خاص خود به فعالیت ادامه می دهند.

احمد صفاری اظهار کرد: برای تحریر کتاب حاضر، در حدود چندین ماه وقت صرف جمع آوری مطالب و در نهایت نوشتن آن شده و از منابع متعددی که لیست آن در انتهای کتاب آمده استفاده شده است. هنر یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان است. متمایزترین شکل فعالیت اجتماعی که به طور قطع در پیدایی و تکامل شخصیت و بهبود و پالایش روان وی، سهم بسزایی داشته است. اشتیاق انسان به هنر، عمیق و ریشه‌دار است و از قبل تاریخ تاکنون نمایان و مشهود بوده است. انسان محصور در اندیشه بقا، معیشت، هراس‌ها، شکست ها و ... از زیبایی و گویای هنر به وجد آمده و از طریق آن، اندیشه‌ها و عواطفی را که در ذهن داشته متجلی می‌سازد. با افزودن خطوط و پیچ و خم های اضافی بر ابزار کار و زندگی خود، علاوه بر سودمندی به جنبه زیبایی شناسانه آن نیز می‌اندیشد.

وی اذعان کرد: هنر جلوه انسانیت انسان است. یک حقیقت متعالی و پاسخگوی نیازها و گرایش‌های انسانی مانند: کمال جویی، معنویت طلبی، احراز و اعلام هویت، تبعیت، تقلید، تامین رفاه مادی و پرکردن اوقات فراغت است.

این نویسنده قزوینی بیان کرد: هنرهای سنتی ایران در سیر تاریخ هنر نهادینه شده و با استفاده از ویژگی قومی و اقلیمی به عنوان هنرهای مورد اقبال عموم ثبت شده‌اند. قالب اصلی هنرهای سنتی، تجلی نماد این جهان ابدی و ازلی است که این جهان را محلی گذرا و واسطه‌ای برای رسیدن به مرتبه ای والاتر به منظور وصول به آرامش می‌داند.

احمد صفاری معتقد است صنایع دستی و هنرهای بومی بازتاب نگرش معنوی و تظاهرات روحی، قومی و بومی اقوام مختلف ایرانی است که به صورت خاص و در گستره وسیع تر همه سرزمین ایران به صورت عمومی در یک کالای مادی است که امروزه جزوی از یک کالای فرهنگی محسوب می شود و می تواند معرف فرهنگ سرزمین ما نیز محسوب شود.

احمد صفاری در پایان یادآور شد: شناسایی این محصولات فرهنگی و راهکارهای رشد و توسعه آن به خصوص در نواحی روستایی نیاز به تأمین ریشه ها و سر منشأ ظهور این آثار و به دنبال آن قابلیت عرضه آنها در بازارهای داخلی و جهانی دارد. از این رو بر آن شدیم تا با ثبت گوشه‌ای از هنرها و صنایع دستی ایران گامی هر چند کوچک در جهت معرفی این آثار به نسل های آتی برداریم.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...