نمایشنامه "عروسی" نوشته نیکولای گوگول با نقدی از ویساریون بلینسکی و ترجمه آبتین گلکار از سوی انتشارات هرمس منتشر شد.

به گزارش مهر،‌ در نمایشنامه "عروسی" چند خواستگار برای آنکه خود را در دل دختری دم‌بخت جا کنند و در همان حال سایر رقیبان را از چشم او بیندازند به انواع و اقسام حیله‌ها و ترفندها متوسل می‌شوند.

گوگول در این نمایشنامه کاستیهایی را در شخصیت هر یک از قهرمانان اثر گنجانده است و با نمایش و گاه بزرگنمایی این کاستیها و واداشتن مخاطب به خندیدن به آنها، توجه را به احتمال وجود همین عیوب در خواننده برمی‌انگیزد. اوج نگاه تیز انتقادی، طنز شاد و نیشدار، اغراق و کاریکاتورسازی ادبی و سایر ویژگیهای شاخص هنر گوگول در این نمایشنامه قابل مشاهده است.

"عروسی" اگر چه با شهرت و موفقیتی همانند "بازرس" اثر معروف این نمایشنامه‌نویس روبه‌رو نشد ولی به هر حال آغاز گر مسیری نو در نمایشنامه‌نویسی واقع‌گرایانه روسی بود و بسیاری از درون‌مایه‌ها و عناصر آن بر آثار رئالیست پس از گوگول تاثیر گذاشت.

این نمایش علاوه بر اجراهای متعدد در داخل و خارج روسیه در دو قرن اخیر، دستمایه چند فیلم سینمایی نیز قرار گرفته که یکی در سال 1936 و دیگری در سال 1977 ساخته شده است.

کتاب "عروسی" با شمارگان 2000 نسخه در 85 صفحه و به قیمت 1800 تومان منتشر شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...