کتاب «فردا و فردا و فردا: صد قطعه از ویلیام شکسپیر» [Tomorrow and tomorrow and tomorrow] گزینش، ترجمه و بازسرایی رزا جمالی توسط نشر ایهام منتشر شد.

فردا و فردا و فردا: صد قطعه از ویلیام شکسپیر» [Tomorrow and tomorrow and tomorrow]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «فردا و فردا و فردا: صد قطعه از ویلیام شکسپیر» با شمارگان ۵۰۰ نسخه و ۱۱۸ صفحه توسط نشر ایهام منتشر شد. این قطعات از غزل‌ها و نمایشنامه‌های شکسپیر انتخاب شده‌اند و هرکدام هویت شعری مستقلی دارند و در ادبیات انگلیسی به عنوان قطعاتی مستقل بارها خوانده شده است.

مترجم در مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: شکسپیر مهم‌ترین شاعر نمایشی دوره رنسانس و عصرِ الیزابتِ انگلستان است. غزل‌های او بیشتر بر مدار دو موضوع عشقِ آسمانی و عشق اهریمنی می‌گردد. قطعات شاعرانه‌ای که از نمایشنامه‌های او انتخاب شده‌اند توانایی او را در شخصیت پردازی و صدا دادن به روح این شخصیت‌ها نمایان می‌کند، وقتی که لیدی مکبث ماهیتی شیطانی می‌یابد و یا در اوجِ دیوانگی سخنانی را به زبان می آورد تک‌گویی‌های او با افلیای پاک و پری‌سیرت که با گل‌ها سخن می‌گوید تفاوت دارد. گاه این شاه بیت‌ها از جملات مضمونی نمایشنامه‌هایش انتخاب شده‌اند که به نظر کلامی پراز پند و حکمت می‌آید. تک‌گویی‌ها و یا گفت‌وگوهایی که از نمایشنامه رومئو و ژولیت انتخاب شده‌اند باز متفاوت هستند و بیشتر از عشقی سخن می‌گویند که با تقدیر به مخالفت برخاسته است.

اما درغزل‌های شکسپیر از آه و ناله‌های غزلیات عصر پترارک خبری نیست؛ در اینجا باید ذکر کرد که غزلیات ایتالیایی الگوی قابل تقلید شاعران انگلستان بوده است اما شاعر غزلیات شکسپیر انسانی خردمند است که از مبالغه‌های عاشقانه و سوز و گداز می‌گریزد و حتی در غم‌انگیزترین لحظات تراژدی‌های خود از کلامی حکیمانه برخوردارست. بسیاری از تک‌گویی‌هایش نظیر تک‌گویی هملت کلام او با شکی فلسفی به هستی آمیخته است. استادی شکسپیر در آمیختن دو ژانر کمدی و تراژدی گاه منجر به ایجاد طنزی تلخ در کارِ او شده است و این قدرت نقیضه سازی اوست که در این شعرها رخ می‌نمایاند.

بسیاری از شاه‌بیت‌های شکسپیر به کلمات قصار و ضرب المثل‌هایی پربسامد در زبان انگلیسی بدل شده است زیراکه شماری چند از آنها از اشاراتی خردمندانه برخوردارند و در لحظات مختلف زندگی تاویل پذیرند.

شکسپیر که مشهورترین شخصیتِ ادبیِ همه اعصار خوانده می‌شود، بسیاری از تک گویی‌های نمایشی‌اش را در جدال بین خیر و شر سروده است، در دل این جدال است که او نقیضه‌ها و استعارات را می‌آفریند.

چند قطعه از این کتاب را در ادامه بخوانید:

(۱)
زمان چه آرام می گذرد
برای آنها که منتظرند
و چه تند می‌گذرد
برای آنها که می‌ترسند
و چه طولانی
برای آنها که سوگوارند
و چه کوتاه
برای آنها که جشن گرفته‌اند
اما برای آنها که عاشق‌اند
زمان بی پایان است.

(۲)
کلماتم پرواز می‌کنند
و افکارم در همین پائین باقی می‌مانند
اما کلمات بی هیچ فکری
به بهشت نخواهند رفت.

(۳)
تمامِ جهان صحنه‌ای ست
و تمامِ مردان و زنان تنها بازیگرند
از همانجا که می‌آیند و از همانجا که می‌روند
و هرکس در زندگی نقش‌های زیادی را بازی می‌کند.

(۴)
بودن یا نبودن
و سوال این است.

رزا جمالی دانش آموخته کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر و کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران است. از او تاکنون ۶ مجموعه شعر، یک نمایشنامه، یک مجموعه مقاله، دو آنتولولوژی ترجمه شعر انگلیسی و دو کتاب در عرصه ترجمه شعر جهان منتشر شده است. آثار او به زبان‌های فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، ترکی، هندی، بنگالی، روسی، آذری و… ترجمه و در کشورهای مختلفی انتشار یافته است. او همچنین در فستیوال‌های جهانی شعر چهره‌ای معتبر است و در بسیاری از دانشگاه‌ها و کتابخانه ملی بریتانیا سخنرانی و شعرخوانی داشته است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...