نمایشگاه نقاشی‌های "سعید معیری‌زاده" با عنوان "بازخوانی آثار شکسپیر و مولوی در سبک نئوفولکلور" با سخنرانی فرشچیان، آغداشلو و الهی قمشه‌ای در نگارخانه اصلی فرهنگسرای نیاوران گشایش خواهد یافت.    
 
به گزارش فارس، این نمایشگاه چهارشنبه 5 دی‌ماه ساعت 17 در فرهنگسرای نیاوران گشایش خواهد یافت و در مراسم افتتاحیه که با سخنرانی محمود فرشچیان، آیدین آغداشلو و الهی قمشه‌ای همراه خواهد بود نزدیک به60 تابلو نقاشی با موضوع مولوی، شکسپیر و روند شکل‌گیری نئوفولکلور به نمایش گذاشته می‌شود.

نقاشی‌هایی که "معیری زاده" در این نمایشگاه عرضه کرده است برپایه نمایشنامه "تلاش بیهوده عشق" اثر "ویلیام شکسپیر" و برخی از اشعار مولوی تحت عنوان "قمار عشق" است که با نگاه سمبولیک نقاش، دیدگاه‌های مولوی به عنوان یک "عاشق دیوانه" و شکسپیر به عنوان یک "عاقل عاشق" پیوندی می‌خورد تا عقیده‌ای یکسان ارائه شود.

معیری‌زاده با عرضه 22 کلاژ نقاشی از آثار شکسپیر، 22 نقاشی چرم روی بوم از آثار مولانا و 10 تا 15 اثر با موضوع روند شکل گیری سبک نئوفولکلور برآنست تا علاوه بر انتقال یکسان بودن اندیشه‌های دو ادیب و شاعر برجسته شرق و غرب، جلوه‌ای نوین از نقاشی ایرانی را در معرض دید قرار دهد. آثار او در بخش روند شکل گیری سبک نئوفولکلور در واقع مشق‌هایی از مکاتب نقاشی ایرانی تا استادان معاصر نظیر محمود فرشچیان است.

معیری‌زاده معتقد است: نقاشی ایرانی طی تاریخ خود به قللی رسیده که در دوران معاصر از نظر شکل، رنگ، فرم و حتی محتوا دارای قابلیت های بیانی گسترده‌ای شده است. آنچه مسئله‌ای قابل انتقاد و بحرانی امروز است این است که: هنرمندان فولکلور در ابراز عقاید و احساسات خود غفلتی داشته‌اند و این می‌تواند با نگاهی نئوفولکلور که تعهد شدیدی به شکل، قالب و کلیشه ها نداشته باشد انجام شود. داشتن نگاهی نو به هنرهای کهن، ما را به دگردیسی مثبت‌تری رهنمون خواهد شد که بدون شک به نفع همه بشریت خواهد بود.

نمایشگاه "بازخوانی آثار شکسپیر و مولوی به روایت نئوفولکلور"تا 13 دی 86 دایر خواهد بود و علاقه مندان می توانند همه روزه از ساعت 10 تا 19 (روزهای تعطیل 14 تا 19) از آن دیدن کنند. 

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...