کتاب «شبستان روشنایی» (معنویت فطری از دیدگاه مولانا ) نوشته‌ی بیتا رضایی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این کتاب با بخش‌هایی همچون: مولوی کیست؟، آثار مولانا، ملاقات شمس، روح ملکوتی و روح بشری (حیوانی) از دیدگاه مولانا، زندگی‌های متوالی نه تناسخ از دیدگاه مولانا، معنویت فطری چیست؟، نتیجه‌ی معنوی، عقاید در مورد معاد، آیین بودا، یونانیان و وجه‌الله همراه است.

نویسنده در مقدمه‌ای بر کتاب نوشته است: «عرفان و تصوف چشمه‌هایی بس دیرینه هستند که تشنگان زیادی خود را از آن‌ها سیراب ساخته‌اند. از گذشته‌های دور، کتاب‌های عرفانی ارزشمندی به دست ما رسیده است که نشان‌دهنده‌ی پایه‌گذاری محکم عرفان و تصوف است.

هجویری، قشیری و شیخ نجم‌الدین رازی از کسانی بودند که دستان آشتی شریعت و طریقت را به هم فشردند و در این میان، 
ابن عربی نسیم عطرآگین عرفان را وارد مرز و بوم ایران کرد. اما در قرن هفتم، بزرگ‌مرد شاعر ایران، جلال‌الدین محمد بلخی، عرفانی ناب را از مناره‌های عرش به گوش ما نجوا می‌کند که امروزه هرچه آن را بررسی و تحلیل کنند، باز حرف‌های ناگفته و رموز پنهان در پرده‌های ابهام باقی است.

«شبستان روشنایی» در 203 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 5000 تومان از سوی انتشارات داستان‌سرا به چاپ رسیده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...