کتاب «شمس تبریزی» نوشته محمدعلی موحد توسط نشر نو به چاپ پنجم رسید.

به گزارش مهر، چاپ اول این کتاب در سال ۹۳ وارد بازار شد و حالا به چاپ پنجم رسیده است.

موحد را عموماً به مولوی‌شناسی و مثنوی‌پژوهی می‌شناسند. او در این کتاب سراغ شمس تبریزی مرادِ مولانا جلال‌الدین محمد بلخی خالق مثنوی رفته است. ابتدای کتاب هم به سابقه فارسی دَری در آذربایجان، صوفیان سرزمین موردنظر، اوضاع سیاسی آن دیار و حمله مغولان به تبریز پرداخته است.

ادامه مطالب کتاب مذکور درباره نام و نشان شمس، تحولات روحی او و سیر زندگانی این عارف مسلمان است. موحد سپس بزرگان معاصر شمس را در کتاب معرفی کرده است. شرح سفر شمس به قونیه و آشنایی‌اش مولانا هم از جمله موضوعاتی است که نویسنده در کتاب به آن‌ها پرداخته است. موحد همچنین در فرازهایی از کتاب، تصویر مولانا در مقالات شمس و تصویر شمس در کلام مولانا را جستجو کرده است.

این کتاب پس از مطالبی که اشاره شد، با توصیف «جهان شادمانه شمس» ادامه پیدا می‌کند تا به مطلب «غروب خورشید» یعنی شرح درگذشت شمس رسیده و پایان پیدا کند.

چاپ پنجم این کتاب (ویراست دوم) با ۲۸۴ صفحه و قیمت ۴۸ هزار تومان عرضه شده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...