شاید خیلیها كه محمدرضا اصلانی را با آثار سینماییاش می‎شناسند، ندانند كه او پیش از هر چیز شاعر است. او از شاعران منسوب به «موج نو» در شعر معاصر ایران است كه بعدها از دل آنها جریان‌هایی چون شعر حجم، شعر دیگر و شعر ناب درآمد كه هر كدام شاعران شاخص خود را داشتند. با این حال در خیل شاعران مختلفی كه نام‌شان ذیل بیانیه یكی از این جریان‌‎های شعری قرار میگیرد، نام محمدرضا اصلانی یكی از شاعران شاخص و تاثیرگذار است.

در روزرهای اخیر كتابی در قالب منظومه به نام «هزارباده هزارباد در هزاره‌های شب تو بر تو» از اصلانی راهی كتابفروشیها شد؛ اثری كه به لحاظ فضای اسطوره‌ایاش با آنچه از شعرهای تاكنونی اصلانی سراغ داریم، تا حدی فرق دارد اما بطور كل از جهان ذهن و سلایق هنری اصلانی به ویژه آثار سینمایی‎اش دور نیست.

متناسب با حال‌وهوا و فضایی كه منظومه تازه انتشار‌یافته اصلانی دارد، زبان اثر هم متفاوت از سایر آثار شعری اوست؛ زبانی تا حدی پیچیده و در عین حال مدرن تا هم هزارتوی موضوع اسطوره‌ای اثر و هم رفتار امروزین مولف با آن موضوع تحقق پیدا كند. دقیقا مطابق توقعی كه از اثری مانند این و شاعر اسطوره‌پردازی چون اصلانی میرود. بنا به آنچه محمدرضا اصلانی گفته، منظومه «هزارباده هزارباد در هزاره‌های شب تو بر تو» در سال 47 یك‌بار سروده شد‌ اما «در سال‌های 49 -48 ساواك آمد و در بگیروببندهای آن زمان، منظومه را برد.» او توضیح میدهد كه بعدها، اتفاقی بخشی از چرك‌نویس‌های آن منظومه را پیدا كرده و یك‌بار دیگر نشسته و منظومه را نوشته است: «در واقع دوباره‌نویسی نكردم، دوباره‌پردازی كردم.» كتاب تازه انتشار یافته محمدرضا اصلانی با نگاهی ناظر بر اسطوره‌های ایرانی به وجوه فرهنگی این سرزمین میپردازد. همانطور كه خود اصلانی هم در مقام شاعر گفته، این كتاب حال‌وهوایی دراماتیك دارد و در آن تعریض‌هایی به جهان بیدل دهلوی، منصور حلاج، عین‌القضات همدانی و... و رفت‌وآمدهایی به وقایع مقاطعی از تاریخ ایران را شاهد هستیم. شخصیتی تاریخی در منظومه «هزارباده هزارباد در هزاره‌های شب تو بر تو» ركنیت و مركزیت دارد و آن كسی نیست جز رستم دستانی كه از شاهنامه فردوسی به جهان متن محمدرضا اصلانی آمده است. رستمی كه به تعبیر مولف منظومه «اكنون پیر شده است و دیگر حوصله گذشته را ندارد.» هم حال و هوای كارها گواه این مدعاست كه اثر متاثر از فضای شاهنامه فردوسی است و هم خود مولف صراحتا گفته است كه بنا داشته با این اثر جاودان تاریخ ادبیات فارسی رفتاری امروزین داشته باشد: «من این كار را تحت تاثیر شاهنامه نوشتم. در واقع میخواستم یك شاهنامه مدرن باشد. شاهنامه فردوسی حماسی است اما این شاهنامه دكادانس (فروپاشی) است.»

«هزارباده هزارباد در هزاره‌های شب تو بر تو» را انتشارات رشدیه در 176 صفحه و در قطع خشتی بزرگ با قیمت 36000 تومان منتشر كرده است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...