ای سایه صبر کن که برآید کام دل | قدس


یک سال از درگذشت هوشنگ ابتهاج می‌گذرد. 19 مرداد سال گذشته بود که هوشنگ ابتهاج که همه او را به نام «سایه» می‌شناسیم به دلیل کهولت سن و نارسایی کلیه در کلن آلمان درگذشت. او از معدود شاعرانی است که اشعارش توانست با سه نسل مردم ایران ارتباط برقرار کند و مورد توجه باشد. زبان روان و موسیقی لطیف شعرهای سایه سبب شد اشعارش قابلیت یک شعر درخشان را برای اجرای موسیقی داشته باشد. این ویژگی‌های زبانی به همراه ساخت قطعه‌ها و تصنیف‌های ماندگار آوازی موجب شد مردم به شعر سایه اقبال نشان دهند.از این نظر شاید بتوان گفت هوشنگ ابتهاج مردمی‌ترین شاعر معاصر است که هم شعرش بر زبان‌ها جاری شده و هم غزل‏‌ها، تصنیف‌ها و اشعار نیمایی‌اش توسط خواننده‌های برجسته‌ای نظیر استاد محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، حسین قوامی، علیرضا قربانی، محمد اصفهانی و... خوانده شده است.

در صحبت سایه «پیر پرنیان‌اندیش

در صحبت سایه
شانس با علاقه‌مندان شعر سایه یار بوده چون او جزو شاعرانی است که توانسته خاطراتش را ثبت و ضبط کند. او با پیگیری استاد شفیعی کدکنی به گفت‌وگو با میلاد عظیمی، نویسنده و استادیار زبان و ادبیات فارسی که خودش از علاقه‌مندان ابتهاج است و اشعار او را حفظ بوده، تن می‌دهد و می‌پذیرد از احوال، زندگی و مسیر شعری‌اش برای ثبت در تاریخ سخن بگوید، از این رو دوستداران سایه از رهگذر کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» هم با اندیشه‌ها و شعر سایه آشنا می‌شوند و هم با روزگار و هم‌عصرانش. در نخستین سالگرد ابتهاج بهتر دیدیم این کتاب را به اجمال برای علاقه‌مندان به شاعر «ارغوان» معرفی کنیم.

کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» نتیجه چند صد ساعت مصاحبت آزادوار و بی‌آداب و ترتیب میلاد عظیمی و همسرش عاطفه طیّه با سایه است. همنشینی این زوج با سایه سال 1385 تا بهار 1391 اتفاق می‌افتد؛ مواقعی که سایه در ایران حضور داشته این دو به خانه سایه می‌رفتند و از سر شب تا پاسی پس از نیمه ‌شب و گاه تا سپیده‌دم پای صحبت سایه می‌نشستند. عظیمی پیش از رفتن به حضور سایه همراه با همسرش تصمیم می‌گرفته‌اند چه مباحثی را با سایه مطرح کنند که البته بر پایه گفته عظیمی عموماً تیرشان به سنگ می‌خورده و سایه کار را خودش پیش‌ می‌برده است.

واکنش‌ها به «پیر پرنیان‌اندیش»
کتاب پس از انتشار با واکنش‌های بسیاری که عموماً از سوی استادان و شاعران بود، مواجه شد. این واکنش‌ها به دو دلیل بود؛ نخست اینکه سایه سرانجام به یک گفت‌وگوی رودرروی مفصل تن داده و تصمیم گرفته زندگی و آنچه بر او گذشته ‌است را ثبت کند دوم اینکه به هر حال در این اثر از شاعران، مفاخر و بزرگان بسیاری صحبت شده و همه این صحبت‌ها از نگاه سایه بوده و شاید این مسئله به مذاق بسیاری خوش آمده یا نیامده است اما مخاطبی که کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» را به دست می‌گیرد تا بخواند باید چند نکته را بداند و با علم به این موارد می‌تواند بهره بیشتری از این خاطره‌نگاری ببرد.

برای بهره بیشتر
اول: میلاد عظیمی در مقدمه این کتاب گفته است به مسئله حفظ حرمت اشخاص در این کتاب تأکید تامی داشته است و برای حفظ حرمت اشخاص از کنار خیلی موارد گذشته یا اسامی حذف شده و اگر امکان حذف اسم وجود نداشته مطلب طوری تدوین و اصلاح شده که به کسی برنخورد. او متذکر شده این کتاب دربرگیرنده‌ همه‌ آنچه در صحبت سایه دیده و شنیده‌ایم نیست نه حجم کتاب چنین اقتضایی داشت و نه روزگار و مصلحت‌سنجی‌های سایه به ما چنان مجالی می‌داد اما هر چه در این کتاب می‌خوانید، شنیده‌ها و دیده‌هایی است مستند به صوت و تصویر و نگارنده از این نظر تا حد وسواس امانتدار بوده است.

دوم: یکی از بخت‌های اثر این است که در زمان حیات سایه تدوین و منتشر شده و هر آنچه مخاطب می‌خواند با نظر و تأیید ابتهاج بوده و آخرین نمونه‌های کتاب تلفنی با سایه بررسی شده است، از این نظر می‌توان بر استناد آنچه تدوین شده، صحه گذاشت.

سوم: با توجه به هدفی که کتاب داشته مبنی بر ارائه تصویری جامع و منسجم از ساحات گوناگون زندگی و شخصیت سایه، بر صبغه فرهنگی او و حشر و نشر و هم‌عصری با شاعران، منتقدان و هنرمندان تأکید بیشتری شده اما از آنجا که سیاست نیز حضوری به نسبت ملایم اما مؤثر در زندگی او داشته، چکیده کمرنگ اما سودمند و روشنگری در حد ضرورت چارچوب‌های فکر و عمل سیاسی- اجتماعی سایه در فصلی به نام «در پیشگاه مردم» نقل شده است.

چهارم: یکی از انتقادهایی که به کتاب گرفته شده است این است که کتاب، ساختار مشخصی ندارد و گفت‌وگوها بی‌نظم و مغشوش است.

اما واقعیت این است این ساختار که با عنوان «نظم پریشان» توسط نگارنده از آن یاد شده است، ساختاری خودخواسته بوده، بارها این چند صد ساعت صوت و تصویر، تفکیک و طبقه‌بندی شده و در نهایت به شیوه‌ای که مخاطب می‌بیند منتشر شده است. البته نظرهای سایه درباره هر موضوع یا شخصیتی با سرفصل‌های مشخص از یکدیگر جدا و به همان صورت فهرست‌بندی شده و به مخاطب این اجازه را می‌دهد که با مراجعه به فهرست و پیدا کردن موضوع دلخواه، خواندن کتاب را بدون گم کردن سررشته اصلی شروع کند یا از سر بگیرد. شاید این بی‌نظمی که البته در خود نظمی دارد به دلیل همان احوالات سایه و اشاره‌ای به رهایی او در زندگی‌اش داشته باشد.

پنجم: یکی از بخش‌های مهم کتاب، یادگارها و خاطراتی است که سایه از دوران زندگی و رفاقت با بسیاری از هم‌عصران خودش نقل کرده است. بزرگان، مفاخر و هنرمندان معاصری که ابتهاج به ‌واسطه‌ معاشرت گسترده و روحیه‌ اجتماعی‌اش، با بیشتر آن‌ها ارتباطی نزدیک داشت. این ارتباط‌ها در دوره‌های مختلف زندگی سایه شکل گرفت و پیش از مهاجرت او به آلمان، اغلب پایدار بوده ‌است. در این کتاب مخاطب، گفته‌ها و ناگفته‌های بسیاری را درباره موضوعات و افراد مختلف می‌خواند؛ غیر معاصرانی نظیر رودکی، سعدی، حافظ، فردوسی و بسیاری شاعران تأثیرگذار عصرهای مختلف ادبیات فارسی تا معاصرانی مثل صادق هدایت، شهریار، دکتر شفیعی کدکنی، غلامحسین ساعدی، محمدرضا لطفی، جلال آل‌احمد، حسین علیزاده، نادر نادرپور، به‌آذین، شاملو، فروغ فرخزاد، ابراهیم گلستان، غلامرضا تختی، عبدالله موحد، محمدامین ریاحی و… .

بی‌شک خواندن اظهارنظر درباره بزرگان درگذشته و در قید حیات، هم می‌تواند جذاب و خواندنی باشد و هم چالش‌برانگیز. در این مورد نظر سایه به مذاق عده‌ای خوش نیامد و حتی در مواردی آن را دور از انصاف دانستند، مانند آنچه سایه درباره شهریار یا حسین منزوی گفته است که واکنش‌های زیاد و بعضاً تندی به همراه داشت.

اما مخاطبی که اتوبیوگرافی‌ها و خاطره‌نگاری‌ها را به دست می‌گیرد باید بداند آنچه در این آثار گفته و ثبت می‌شود اظهار نظر همان شخص است درباره موضوع و شخص مشخص. مثلاً مخاطبی که می‌خواهد درباره شهریار تحقیق کند، گفته‌های سایه را درباره شهریار فقط به عنوان یکی از منابع، باید در نظر بگیرد و مراجعه به منابع دیگر درباره این شاعر الزامی است تا تصویری شفاف و نزدیک به واقعیت از شهریار پیدا کند.

ششم: کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» کتابی در گونه خاطره است؛ گونه‌ای که از اواسط دوره قاجار مورد توجه ایرانی‌ها قرار گرفت اما متأسفانه در گذشت زمان، آنچنان که شایسته است به آن توجه نشد.

خاطره‌نگاری‌ها به نسبت گونه‌های دیگر ادبیات فارسی هم سرگرم‌کننده هستند و هم پشتوانه عظیمی برای گونه‌های ادبی مثل داستان کوتاه، رمان و هنرهایی مانند سینما و تئاتر و دیگر اینکه آیندگان را از حقایقی آگاه می‌کند که شاید در منابع دیگر نباشد.

اگر ثبت خاطرات بزرگان اتفاق می‌افتاد دست تاریخ و ادبیات معاصر ما پس از درگذشت هر کدام از این مفاخر پرتر بود. در شرایطی که مثلاً حسرت می‌خوریم کاش بزرگی مانند نیمایوشیج دست به ثبت خاطرات خود می‌زد تا بتوان بهتر آثار او را تأویل و تفسیر کرد، گرانمایگی کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» بیشتر خودش را نشان می‌دهد.

آخر و مهم‌ترین مسئله درباره این کتاب، زبان و نوع پرداخت آن است. میلاد عظیمی هر آنچه در کتاب اعم از ساختار روایی (که با عنوان نظم پریشان از آن یاد شد)، زبان و تنظیم نهایی اثر را به خدمت ارائه تصویر واقعی از شخصیت سایه آورده است. ضمن اینکه زبان ساده، روان، خودمانی و نزدیک به محاوره که البته ویژگی خاطره‌نگاری‌هاست و در این کتاب هم دیده می‌شود تلاش کرده بدون روایت و با ارائه تصویر، مخاطب را با زندگی روزمره سایه و سبک زندگی او آشنا کند.

در پایان برای آشنایی بیشتر با اثر، بخشی از کتاب را با هم می‌خوانیم: «امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشم‌هایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم: «اتفاقی افتاده؟».

- نه! شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون میده. من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با این‌ها گریه می‌کنم. (لبخند می‌زند) پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه می‌گوید:
سال‌ها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.
با تعجب اصرار می‌کنم شعر را بخواند و می‌خواند:
«یا حسین بن علی
خون گرم تو هنوز
از زمین می‌جوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه خون می‌نوشد.
کربلایی است دلم»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...