آرنه ساکنوسم، کیمیاگر ایسلندی قرن شانزدهم، شرح می­‌دهد که چگونه از طریق یکی از دهانه‌­های کوه آتش­فشان خاموش اسنِفِلس در ایسلند تا مرکز کره زمین پیش رفته است. پروفسور لیدنبروک، بی‌­آنکه لحظه‌­ای را هدر دهد گروهی را برای سفر اکتشافی آماده می­‌سازد...نبرد مرگ و زندگی میان دو دایناسور؛ برخاستن توفان و غرق شدن کلک آنها؛ کشف سنگواره انسان دوره چهارم زمین شناسی...

 سفر به مرکز زمین | ژول ورن
سفر به مرکز زمین
[Voyage au centre de la Terre]. (Journey to the Center of the Earth) رمانی پرحادثه از ژول ورن (1) (1828-1905)، نویسنده فرانسوی، منتشر شده به سال 1864. در خانه آرام محله قدیمی هامبورگ، آکسل (2) به کارهای عموی تند خوی خود، پروفسور لیدنبروک (3)، که زمین­‌شناسی متبحر است کمک می­‌کند و به آکسل دختر خوانده اوگراوبن (4) در نهان عشق می­‌ورزد، پس از کشف یک نوشته رمزی و کهنه نظم امور ناگهان به هم می­‌ریزد. در این نوشته رمزی، آرنه ساکنوسم (5)، کیمیاگر ایسلندی قرن شانزدهم، شرح می­‌دهد که چگونه از طریق یکی از دهانه‌­های کوه آتش­فشان خاموش اسنِفِلس (6) در ایسلند تا مرکز کره زمین پیش رفته است. پروفسور لیدنبروک، بی‌­آنکه لحظه‌­ای را هدر دهد گروهی را برای سفر اکتشافی آماده می­‌سازد. و یک ماه بعد، به دنبال یک راهنمای ایسلندی به نام بیلکه (7)، که برعکس پروفسور مردی خونسرد و بلغمی مزاج است، عمو و برادرزاده از راه همان دهانه آتش­فشان خاموش وارد زمین می­‌شوند. این سفر پر از حوادث هیجان­‌آور است. از جمله: گم شدن و پیدا شدن آکسل، تشنگی، عبور از روی یک دریای زیرزمینی که به نور پدیده الکتریکی ناشناخته‌­ای روشن است و بر کناره­‌های آن رستنیه‌ای کوه پیکر از دوران دوم زمین شناسی سر برآورده است؛ نبرد مرگ و زندگی میان دو دایناسور؛ برخاستن توفان و غرق شدن کلک آنها؛ کشف سنگواره انسان دوره چهارم زمین شناسی، که  بعدا موضوع سخنرانی عالمانه پروفسور قرار می­‌گیرد؛ سپس، برخورد با یک موجود زنده (انسان یا حیوان)، و نهایتا گمگشتگی در منطقه ای ناشناخته.  در ادامه یک خنجر زنگ­زده و حروف حک شده بر صخره بار دیگر راه را به آنها نشان می­‌دهد، ولی بدبختانه راه بر اثر زلزله بسته شده است. مانع را مین­‌گذاری می‌­کنند و خود روی کلک در میان دریاچه منتظر می­‌مانند. مین منفجر می‌­شود و همه چیز را زیر و رو می­‌کند. مسافران ما همان راه ساکنوسم را در پیش می­‌گیرند. ولی، دریا همراه آنهاست. پس از سقوط هولناک در گردابهای خروشان، آب کلک را در یکی از تونلهای عمودی به بالا می­‌راند و بر اثر گرمای مواد مذاب بخار می­‌شود. سپس، در میان آتش­فشانیهای سهمگین، مسافران ما که از دهانه خاموش کوه اسنفلس (در ایسلند) به درون زمین رفته بودند از دهانه پرجوش و خروش کوه استرومبولی (8) (در ایتالیا) به بیرون پرتاب می‌­شوند.

کتاب محتوای ادبی قابل توجهی دارد. مناظر وهم‌­آمیز، به صورت مجسم و بی­‌پیرایه وصف شده است. سه قهرمان رمان از زنده‌­ترین آفریده‌­های ژول ورن‌­اند و شخصیتها از نظر روانشناسی منسجم و منضبط­‌اند و با توفیق کامل و در تقابلی سنجیده و دلپذیر همدیگر را متعادل می­‌کنند.

ابوالحسن نجفی. فرهنگ آثار. سروش

1.Jules Verne 2.Axel 3.Lidenbrock 4.Grauben
5.Arne Saknussen 6.Sneffels 7.Bjelke 8.Strombol

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...