کتاب «جلوه‌های نمایشی مثنوی» نوشته مریم کهنسال توسط انتشارات سخنوران به چاپ رسید.

به گزارش مهر، تالیف این کتاب به عهده مریم کهنسال بوده و ویراستاری آن را ربابه زمانی انجام داده است.

در مقدمه کتاب «جلوه‌های نمایشی مثنوی» آمده است: نگرش متکی بر رابطه شعر و درام در فرهنگ ایران به نوع ساختار هنری منتهی می‌شود که می‌توان آن را هنر ادبیات نامید. جوهر شعر، پویا و وابسته به حرکت است. تمامی عناصر شعری، زمان‌مند هستند به این معنا که ضرباهنگ کلام و واژگان پی در پی در بافت شعر، همواره شنونده شعر را زمانی در انتظار شنیدن واژگان بعدی و زمانی در تحلیل و بازآفرینی زبان پویا و تصویری شعر درگیر می‌نمایند.

این کتاب در 20 بخش موضوعی، تدوین شده که ترتیب عبارتند از: «داستان و نمایشنامه»، «وجه نمایشی یا ویژگی‌های درامی»، «نشانه‌شناسی ساختار دراماتیک»، «گفتگوی دراماتیک»، «شخصیت‌پردازی در داستان و درام»، «وزن و آهنگ کلام در وجه درامی»، «کشمکش در وجه درامی»، «ساختار کنش در وجه درامی»، «حرکت در ساختار دراماتیک»، «وجه درامی و جلب توجه»، «مکان و صحنه‌آرایی در ساختار دراماتیک»، «ساختار زمان در وجه درامی»، «توهم دراماتیک»، «زاویه دید در متون دراماتیک»، «انواع نمایش و موقعیت‌های دراماتیک»، «خواندن، گونه‌ای از هنرهای نمایشی»، «مخاطب آثار دراماتیک» و «یافته‌ها».

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: داستان دقوقی و هفت شمع یکی از شگفت‌انگیزترین داستان‌های مثنوی به لحاظ چرخش زاویه دید و تقسیم آگاهی میان مولانا، راوی، مخاطب و شخصیت‌های درون متن است. ( رک: فصل توهم دراماتیک)

«جلوه‌های نمایشی مثنوی» در 416 صفحه با شمارگان 2100 نسخه و قیمت 7500 تومان توسط نشر سخنوران روانه بازار شده است.

 

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...