فردا 24 فروردینماه برابر 13 آوریل 2011 میلادی، سیصد و نود و پنجمین سالروز درگذشت «ویلیام شکسپیر» - بزرگترین نمایشنامهنویس انگلیسی - است.
به گزارش ایسنا، «ویلیام شکسپیر» در آوریل سال 1564 در استراتفورد اونآوون انگلیس متولد شد. پدرش یکی از شهروندان پرآوازه بود که به عضویت انجمن شهر و بعد ناظر املاک شخصی در آمد، اما پس از مدتی دچار مشکلات مالی شد. «شکسپیر» در مدرسهی گرامراستراتفورد به تحصیل زبان لاتین پرداخت، اما هرگز به دانشگاه آکسفورد یا کمبریج نرفت.
دربارهی جوانی «شکسپیر» افسانههای زیادی وجود دارد، اما دربارهی هیچ کدام از آنها مدرک مستندی در دست نیست.
اولین مدرکی که بعد از مراسم تعمید او در دست است، ازدواجش با «آن هاتوی» در سال 1582 است. از این ازدواج وی دارای یک دختر در سال 1583 و یک دوقلوی پسر و دختر در سال 1592 شد.
در حال حاضر هیچ مدرکی مربوط به هفت سال بعد از سال 1592 در دست نیست، اما وی در سال 1592 در لندن در نقش یک هنرپیشه و بعدها به عنوان یک نمایشنامهنویس به شهرت رسید. در این زمان چندین کمپانی هنرپیشگی در لندن راهاندازی شده بود.
عدهای گمان میبرند «شکسپیر» قبل از سال 1592 با یک یا چند تا از این کمپانیها کار میکرده است؛ اما مدرکی معتبر از همکاریاش با موفقترین گروه تئاتر آن زمان یعنی گروه «مردان لرد چمبرلین» موجود است.
این گروه زمانیکه «جیمز اول» به سلطنت رسید، به «مردان پادشاهم تغییر نام دادند. «شکسپیر» نه تنها با این کمپانی در نقش یک بازیگر کار میکرد، بلکه بهتدریج به یک سهامدار اصلی و نمایشنامهنویس قابل تبدیل شد.
شماری از هنرپیشههای دوران «شکسپیر» همچون «ریچارد باربیگ» در این کمپانی کار میکردند، که اکثر نقشهای مهم «شکسپیر» همچون «شاه لیر» و «اتللو» را بازی میکرد. دیگر بازیگران «شکسپیر»، «ویل کمپ» و «رابرت آرمین» بودند که نقشهای دلقکها و احمقها را بازی میکردند.
در سال 1599 کمپانی «مردان چمبرلین» بهترین مراکز تئاتر دوران ملکه «الیزابت» یعنی «the Globe» را راهاندازی کردند.
«شکسپیر» در سالهای اولیهی زندگیاش، خود را با تئاتر محدود نکرد. وی در سال 1593 یک شعر اسطورهای به نام «ونوس و آدونیس» را نوشت و آن را به «کنت سوتامپتون» تقدیم کرد. یک سال بعد شعر «the Rape of Lucrece» را نوشت و بار دیگر آن را به این نجیبزاده تقدیم کرد.
اولین سندی که در آن فعالیت «شکسپیر» یاد شده است، مربوط به نوشتههای «فرانسیس مرز» است؛ این نویسنده در کتابی، شاعران انگلیسی را با شاعران پیشین مقایسه کرده و دربارهی شکسپیر گفته است: همانگونه که از «پلوتوس» و «سنکا» به عنوان بهترین طنزنویسها و تراژدینویسهای زبان لاتین یاد شده است، «شکسپیر» نیز میان نویسندههای انگلیسی در نوشتن نمایشنامهی طنز و تراژدی تبحر زیادی دارد.
وی در ادامهی کتابش «ریچارد دوم»، «ریچارد سوم»، «هنری چهارم»، «پادشاه جان»، «تیتوس آندرونیکوس» و «رومئو و ژولیت» را به عنوان تراژدیهای «شکسپیر» و «دو جنتلمن از ورونا»، «کمدی اشتباهات»، «رؤیای نیمه شب تابستان»، «بازرگان ونیزی»، «Love''''s Labor''''s lost» و «Love''''s labor''''s won» را به عنوان کمدیهای «شکسپیر» نام برده است.
تمام نمایشنامههایی که «مرز» از آنها به عنوان تراژدی یاد کرده است. به جز «رومئو و ژولیت» و «تیتوس آندرونیکس»، نمایشنامههای تاریخی هستند؛ نوعی داستان محلی که بر اساس کتابهای تاریخی افرادی همچون «رافائل هالینشد» نوشته شدهاند، که حوادث دورههای سلطنتی پادشاهان گوناگون انگلیسی را روایت میکنند.
در پایان دههی 1590، نمایشنامهنویس بزرگ دورهی رنسانس کمدیهای رمانتیک بزرگش همچون «همانطور که تو آن را دوست داری»، «شب دوازدهم»، «هیاهوی بسیار بر سر هیچ» و نمایشنامهی تاریخی نهاییاش «هنری پنجم» را نوشت.
دههی بعد، دههی خلق ماندگارترین شاهکارهای او، تراژدیهای بزرگ «هملت»، «مکبث»، «اوتللو»، «شاه لیر» و «آنتونی و کلوپاترا»، بود.
در سال 1610«شکسپیر» بازنشسته شد، اما همچنان به کار نویسندگیاش ادامه داد و به تنهایی کتاب «طوفان» و با همکاری فرد دیگری «هنری هفتم» را نوشت.
این دوره، دورهی نوشتن تراژدهای کمدی همچون «طوفان»، «سیمبلاین» و «قصهی زمستان» بود.
جدای از شعرهای غیردراماتیکش، «شکسپیر» استعدادش را به تئاتر اختصاص داد. «مرز» در سال 1598 در کتابی نوشته است: «شکسپیر» در میان دوستانش به سرودن غزلهای شیرین شهرت داشت.
غزلهایش در سال 1609 منتشر شد. این غزلها ارتباط «شکسپیر» با دنیای عمومی مردم بود، اما کاملا با غزلهای سروده شده در دوران این شاعر متفاوت بودند.
برخی از این غزلها دربارهی زیبایی یک مرد جوان و اصرار به ازدواج، شمار دیگری دربارهی یک زن است، تعداد دیگری دربارهی مثلث عشقی بین دو مرد و یک زن و شماری دربارهی قدرت ویرانکنندهی زمان و جاودانگی شعر است.
اگرچه کلمات به کاررفته در این اشعار اغلب ساده هستند، اما از سبک استعاری بسیار غنیای برخوردارند.
مفاهیم موجود در این اشعار نیز تنها به افکار رایج دورهی رنسانس محدود نبود؛ بلکه شامل مفاهیم شادی، غرور، افسردگی، شرم، ترس و ناراحتی است. این اشعار نشان میدهد که خالق آنها، نویسندهی نمایشنامههای بزرگ نیز هست.
نمایشنامههای «شکسپیر» شامل بهترین ترانههایی بودند که تا آن زمان نوشته شده بود.
این ترانهها گونههای مختلفی داشتند، از آن جمله ترانههای صبحگاهی، ترانههای روستایی، عاشقانه و ترانههای غم و ویژهی مراسم خاکسپاری.
ترانههای خالق «هملت» جنبههای گوناگون استعداد این نویسندهی بزرگ، قدرت خدادادی در سرودن غزلهای شاد، قدرت شوخ طبعی، آگاهی فوقالعادهاش از دیدگاهها و نگرش مردم انگلیس به ویژه مردم روستانشین را نشان میدهد.
در سال 1616 هنگامی که «شکسپیر» درگذشت، هیچ نسخهی جمع آوریشده از نمایشنامههایش منتشر نشد.
برخی از این نمایشنامهها بدون نظارت یک سردبیر در نسخههای جدگانهیی منتشر شد، در سال 1623 دو نفر از اعضای کمپانی «شکسپیر» مجموعهی بزرگی از تمام نمایشنامههای وی را منتشر کردند.