تاریخ در ترازوی فیلسوفان | ایبنا
کتاب «تاملاتی بر فلسفه تاریخ» نوشته فیاض زاهد از سوی نشر ثالث منتشر شد. این کتاب در ۶ بخش به تاریخ، ماهیت ساختارهای تاریخی، ارتباط تاریخ با سایر علوم، فلسفه تاریخ و مکاتب فکری، فلسفه تاریخ و چشماندازهای نوین و یووال نوح هراری چه میگوید؟ میپردازد.

تاریخ چیست؟ چه فایدهای دارد؟ آیا تاریخ علم است؟ آیا در تاریخ قوانینی ثابت وجود دارد و وقایع بر اساس آنها رخ میدهند؟ فیلسوفان تاریخ درباره علم تاریخ و گذشته چه میگویند؟ چه پیوندی میان فلسفه و تاریخ، و تاریخ و علوم دیگر وجود دارد؟ اینها بخشی از پرسشهایی است که فیاض زاهد در این اثر به آنها پرداخته است. او تلاش کرده با نگاهی به آرا و دیدگاههای فیلسوفان مسلمان و فیلسوفان تاریخ غربی به این پرسشها پاسخ دهد. رویکرد متفکران مکتب آنال، مکتب فرانکفورت، پست مدرنیسم، فمینیسم و نیز نمایندگان نئوکانتی و هگلیها و شارحان مارکسیسم به فلسفه تاریخ را میتوان در این اثر جست. این اثر واضع نظریه فلسفی جدیدی نیست اما تلاش کرده به بازخوانی و بازاندیشی در بنیانهای نگرش فلسفی به تاریخ بپردازد. بازخوانی و نقد آثار یووال نوح هراری، مورخ پرآوازه معاصر، نیز از بخشهای قابل توجه و خواندنی این اثر است.
فلسفه تاریخ علم به تکامل انسان و جامعه
کتاب «تاملاتی بر فلسفه تاریخ» یک تحلیل انتقادی از فلسفه تاریخ است که به بررسی و نقد دیدگاههای مختلف درباره تاریخ و روندهای تاریخی پرداخته است. هدف اصلی نویسنده ارائه فهمی عمیقتر از مفاهیم فلسفی تاریخ و نقد نظرات موجود در این زمینه است. این اثر به ویژه برای علاقهمندان به تاریخ و فلسفه تاریخ ارزشمند است. زاهد در این کتاب به تحلیل و نقد نظریات معاصر در فلسفه تاریخ، به ویژه آثار تاریخنگاران معاصر مانند یووال نوح هراری، پرداخته است.
او بررسی میکند که چگونه این نظریات بر درک ما از گذشته بشر و تکامل فرهنگی تأثیر میگذارند و در عین حال ضعفها و محدودیتهای آنها را نیز نشان میدهد. این تحلیلها به بحثهای مهم فلسفی در زمینه تاریخشناسی کمک میکنند. یکی از ویژگیهای مهم کتاب این است که زاهد برخلاف بسیاری از آثار فلسفی تاریخ، که به دنبال ارائه یک نظریه جدید هستند، به بازخوانی و نقد دیدگاههای موجود پرداخته است. این رویکرد به خوانندگان این فرصت را میدهد تا مفاهیم فلسفی تاریخ را بهتر درک کنند و آنها را در زمینههای فکری مختلف مورد بررسی قرار دهند.
کتاب همچنین به دیدگاههای نوین در فلسفه تاریخ پرداخته و به چالشهایی چون غلبه روایتهای کلیشهای و تحریفهای تاریخی اشاره میکند. زاهد معتقد است که فلسفه تاریخ باید بهعنوان یک علم به تکامل انسان و جامعه کمک کند، اما باید در عین حال از مشکلات موجود در این حوزه نیز آگاه باشد. فیاض زاهد در کتاب خود تأکید زیادی بر نقد و تحلیل انتقادی دارد و میگوید که فلسفه تاریخ نباید تنها به پذیرش نظریهها و روایتها بپردازد، بلکه باید روشهایی برای سنجش و نقد آنها نیز ارائه دهد. این رویکرد باعث میشود که کتاب تاملاتی بر فلسفه تاریخ نه تنها یک بازخوانی از تاریخ باشد، بلکه فرصتی برای اندیشیدن در مورد چگونگی فهم و تفسیر تاریخ نیز فراهم کند.
یکی از بخشهای مهم کتاب نقد آثار یووال نوح هراری است. زاهد به دقت دیدگاههای هراری را تحلیل کرده و تأثیر آنها بر فهم عمومی از تاریخ و انسانیت را بررسی میکند. او معتقد است که بسیاری از فرضیات هراری نیازمند بازنگری و انتقاد هستند. زاهد در کتاب خود به اهمیت فلسفه تاریخ برای درک بهتر گذشته و آینده بشر اشاره میکند و بر این باور است که این فلسفه میتواند به ما کمک کند تا روندهای تاریخی را بهتر درک کنیم و از آن برای شکلدهی به آینده استفاده کنیم. او تاریخ را بهعنوان یک فرآیند زنده و پویا میبیند که همواره فرصتهای جدید برای تغییر و تحول دارد. در نهایت، کتاب تاملاتی بر فلسفه تاریخ بهعنوان یک اثر میانرشتهای به ارتباط فلسفه تاریخ با مسائل اجتماعی و فرهنگی پرداخته است. زاهد معتقد است که تاریخ باید در ارتباط با تحولات اجتماعی و فرهنگی بررسی شود تا درک کاملتری از آن به دست آید.
ابن خلدون تاریخ را «آگاهی از احوال جامعه انسانی» میداند
زندهیاد صادق آیینهوند میگوید: تاریخ علمی است که در آن از حوادث گذشته بشر بحث میشود. ابن خلدون آن را خبر دادن از اجتماع انسانی و چگونگی چیرگی قومیتی بر قومیت دیگر و شرح تمدنها خوانده است. از نظر وی تاریخ عبارت است از اندیشه و تحقیق درباره حوادث و مبادی آنها و جستجوی دقیق برای یافتن علل آنها یا به تعبیر بعضی نویسندههای مسلمان: «شناخت حقیقتی که به وسیله انسان در طول زمان ساخته شده و به اینجا رسیده است». بورکهارت تاریخ را جدایی از طبیعت در پی بیدار شدن و هشیاری تفسیر کرده و ویکو، فیلسوف برجسته ایتالیایی، تاریخ را «آفریده انسان و هگل متفکر آلمانی آن را نمودار تحقق آزادی انسان» نامیده است.
برخی نویسندگان دوران ما تاریخ را «استمرار حضور جوامع در بستر زمان و برآورنده خلاقیتها و تواناییهای انسانی در قالب تمدنها، ابداعات و فرهنگهای گوناگون دانستهاند. از نظر این دسته از نویسندگان تاریخ فرایندی دوگانه نیز تفسیر شده است، به گونهای که پاسکال تاریخ را کتابی مینامد که ما در آن به رشته تحریر در میآوریم و به رشته تحریر در میآییم» در جایی دیگر ابن خلدون تاریخ را «آگاهی از احوال جامعه انسانی» خوانده است. در این میان تعابیر و تفاسیر دیگری نیز میتوان سراغ گرفت؛ مانو تاریخ را «مبارزه طبقاتی»، کارلایل زندگی نامه مردان بزرگ، اوکشات حاصل ابداعات مورخ و اچ. کار تاریخ را «عمل مداوم تأثیر و تأثر مورخ و واقعیات بر هم و گفت و شنود پایان ناپذیر حال و گذشته» خوانده است. نویسندگان مذهبی برای تاریخ نزهتی قائل بودند که آن را تنها در حفظ و انتقال زندگی پیامبران، شاهان و خلفا واجد اهمیت مییافتند.
تاریخ «کنش و واکنش» مداوم مورخ و امور واقع
در نظر هایدگر، تاریخ عبارت است از تاریخ وجود چنان که تاریخ همچون هر امر انسانی تقدیر وجود است. بنابراین انسان در نسبتی خاص با وجود قرار میگیرد که در هر دوره تاریخی معنا داشته است. این تفسیر فیلسوفانه از تاریخ موجد ویژگیهای متمایز در ارائه تفسیرهایی خاص از تاریخ است؛ اما باید به این کلام نویسنده انگلیسی توجه کرد که تاریخ «کنش و واکنش» مداوم مورخ و امور واقع نسبت به یکدیگر است. گفت و شنود بی پایان حال و گذشته. در اصطلاح امروز تاریخ علمی با گرایشهای گوناگون است که در آن کارهای گذشته جوامع انسانی موضوع و محور بحث است که در آن کارهای گذشته جوامع انسانی موضوع و محور بحث است.
تاریخ به ما در درک تحولات و تغییرات کمک میکند. اینکه جامعهای که در آن زندگی میکنیم چگونه شکل گرفته است. گذشته موجد امروز است و عامل تحول آینده. ما همواره در پی آنیم که بفهمیم چرا برخی حوادث روی داده یا میدهند. حتی در دوران جدید درک اینکه تناسب نمایندگان کنگره در پی افزایش نرخ خودکشی جوانان یا وقوع جنگ بالکان و خاورمیانه به چه شکلی بوده، در یک فهم تاریخی قابل تفسیر است. مطالعه تاریخ در دوران جدید حتی به چگونگی رشد یا افول یک حزب سیاسی کمک میکند؛ از دیگر سو مطالعه تاریخ عناصر روشن و قابل لمسی برای درک تاریخ وضعیت انسان فراهم میآورد.
این مطالعه ما را بر تحول و فرایند تغییرات اجتماعی متمرکز میکند؛ اینکه چه اتفاقی در گذشته افتاده و چرا سقوط امروز حاصل شده است به تعبیر رسای بورکهارت، تاریخ دفتر ثبت مطالب دورانی است که مردم ساکن در دورههای دیگر تاریخی آن دوران را شایسته ثبت میدانند. اینکه به تعبیر بسیار ساده ارسطو «آلکیبادیس چه گفت و بر سر او چه آمد آن قدر مهم است که درباره آن بنویسیم. فارغ از نگاهی از سر تفنن به این نوشته اهمیت ثبت رویدادها و وقایع برای به ارائه تفاسیر بهتر ضرورت خود را آشکار میسازد»
رشته پیوند تعاریف اندیشمندان درباره تاریخ
در تمام این تعاریف چند عنصر وجود دارد که رشته پیوند تعاریف اندیشمندان درباره تاریخ است.
نخست تاریخ به فرایندی اطلاق میشود که به گذشته انسان مربوط باشد. آنچه در گذشته روی داده هر چند قابل فهم و درک و بازیابی است، اما قابل تغییر و دگرگونی نیست.
دوم، تاریخ منوط و وابسته به رویداد است. رویداد خمیرمایه و ستون اصلی پدیدآورندگی تاریخ است. هم دارای اهمیت کمی است و هم کیفی؛ به این معنا که رویداد بستر اصلی فهم تاریخ است. اگر رویدادی را درست نقل نکنیم یا در صحت آن تردید داشته باشیم دیگر بناهایی را که میسازیم سست و بی بنیان است. کیفیت رویداد به پیشگیری از داوریهای پیشینی و پسینی مربوط میشود.
سوم هر چند رویداد و حادثه اهمیت دارد اما نمیتوان از تحلیل منطقی آنها بازماند. ما به دلیل دوری از زمان رویدادها با انسان طرف هستیم. انسان راوی روایت است. پس نیازمند بازیابی و بازبینی صحت رویداد هستیم. در اینجا به سطحی کیفی نقل مکان میکنیم کیفیت درک رویدادها و انطباق آن با منطق خرد انسانی و ضرورتهای زمانی کمتر از اصل رویداد نیست انسانها نگرههای خود را دارند اما نباید داوریهای خود را در آن لحاظ کنند.
چهارم، تاریخ در معرض ارزش گذاریهای انسانی است. همانطور که گفته شد، انسانها دارای اعتقادات، سیاسی، نژادی ایدئولوژیک و مذهبی هستند. به زبان سادهتر، اگر هر کس بخواهد با عینک خود به سراغ درک تاریخ برود، تاریخهای متفاوتی نوشته خواهد شد.
پنجم، تاریخ هر چند در تقسیمبندی ارسطویی علم قرار نمیگیرد، اما در روش و الگوی مطالعاتی، منوط و مقید به آموزههای علمی است. در کنار این عامل، مورخان از دانشهای دیگری از جمله باستانشناسی زیستشناسی، جغرافیا، علم محض، سکه ها، نقاشیها و دیگر دانشها برای فهم بهتر بهره میبرند.
دغدغه مولف کتاب
فیاض زاهد در مقدمه کتاب به انگیزههای خود به تاریخ اشاره کرده و چنین نوشته است: تاریخ و پرسشهای مربوط به آن از مهمترین دغدغههای دوران زندگیام بوده است. تاریخ را روایت صرف یا رویدادهای سپری شده نمیدانستم؛ گویا گهوارهای بود که در ذات خود ما در تمدنها و رویدادها باشد برایم معنا بخش و رمزآلود مینمود. نمیدانم از کجا اما در درونم نیروی معنابخشی هویت و معنایی به غایت هدفمند در پس رویدادها جستجو میکرد از سویی فلسفه نیز برایم معنایی غریب و البته قریب داشت.

غریب بود چون گاهی در فهم پیچیدگیهایش فرو میماندم مانند همسالان خود نبودم که تنها به دنبال رهیافتهای سهل و آسان باشم از سویی قریب بود گویا با آن پندارها شب و روز میگذراندم زمانی که در کودکی از تهران به شمال مهاجرت کردیم این پرسشها برایم معنایی شگرفتر یافتند. ساعتها به آسمان پرستاره خیره میشدم و این کلام کانت را به یاد میآوردم دو چیز برایم معمایی حل ناشدنیاند؛ یکی آسمان پرستاره و دیگری وجدان درونم آسمان برای من غایتهایی بی انتها در تفکر بود. ساعتها خیالم را به دور دستها میفرستادم و در ذهن خام خویش تصاویری از آنچه میتواند در آن افقها تحقق یافته یا در حال وقوع باشد به تصویر میکشیدم. مزارع سبز برنج و شالیزارهای بی انتهایی که در پشت خانه مادری رویاهایم را به خود مشغول میداشت همان نجواها را در اندرونم زمزمه میکرد. گاهی به دریا خیره میشدم صدای در هم شکستن آرام امواج و البته گاه صدای مرغکان دریا مرا مسحور خویش میکردند. جوانتر که شدم امواج مهیبی برخاست و صداها پژواک بیشتری یافت.
بارقههای انقلاب اسلامی از راه میرسید و برای جوانک کتابخوانی که از نوشتههای صمد بهرنگی تا برتولت برشت از ماکسیم گورکی تا مرتضی مطهری و البته شریعتی را بلعیده بود جهانی دیگر رخ مینمود انقلابی که به وقوع نمیپیوست از راه میرسید آن جوان کنجکاو حال به زمین آمده بود با کم مایه دانشی که از خواندن چند جلد کتاب بدان دست یافته بود؛ هر چند به تعبیر ابن سینا دایره مجهولاتش را گسترده میکرد، اما گویا به تعبیر مارکس برای تغییر جهان آمده بود. خود را فراتر از آن میدانستم که به هنر شعر موسیقی و.... و در یک کلمه به جوانی سرگرم باشم. ما برای رسالتی برانگیخته شده بودیم دنیای من با فیلسوفان گره خورده بود، بحثهای خیابانی و نیاز به فراگرفتن ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک هگلی برای جوانی که حالا سودای دینداری هم داشت ضرورتهای جدیدی پیش پایم نهاده بود.
با افلاطون میخوابیدم و با فارابی برمیخاستم این البته داستان من تنها نبود. اکسیر انقلاب روح خود را در همه دمیده بود همه گویا وارد رستاخیز شده بودند. عصر نوینی آغاز شده بود. من از همان روزها به ایدئولوگ مدرسه ندیده بدل شده بودم. با حرصی دیوانهوار آرا و اندیشههای کانت، دکارت، سنت آگوستین هگل، مارکس و… را می بلعیدم. حتی زمانی که تحصیل در رشته مکانیک را آغاز کردم آن وسوسه ها مرا رها نکرد. از همین رو بود که برای اصلاح جهان به علوم انسانی و البته تاریخ برگشتم. در دانشگاه اصفهان حلقهای داشتیم که در آن به تدریس نظریههای فکری مشغول بودم، البته تحت تأثیر آرای مطهری او برایم در آن زمان الهامبخش بود، اما پایان راه نبود. از شریعتی گذر کرده بودم و از مطهری نیز هم اما از آنها بهرهها برده بودم، همان طور که از دیگران گاهی خواب آنها را میدیدم. شاید برایتان خندهدار باشد که هم شریعتی و مطهری و البته هگل و افلاطون را به خواب دیدم روزی به دانشجویانم گفته بودم نه اندیشههایم به آدمیان رفته و نه خوابهایم هر چه بود و هست، آن رؤیاها رهایم نکردهاند هنوز مرا به دور دستها میبرند.
در دانشگاه که تدریس فلسفه تاریخ را بر دوشم گذاشتند، مانند ماهیای بودم که به آب افتاده باشد. دوست نداشتم ساعت کلاسهایم تمام شود، این حس و حال به دانشجویانم نیز منتقل میشد آنها نیز همراهیام میکردند و من بهترین ساعات زندگیام را در آن کلاسها سپری کردم گمانم با من هم نظر باشید که هیچ لذتی در جهان بالاتر از کشف نادانستهها و نیل به افقهای جدید نیست تدریس برای من همان حالی را داشت که بازیگر تئاتر در صحنه نمایش من به عمر خویش توفیق داشتهام تا نوشتههایم را در معرض داوری خوانندگان زیادی قرار دهم؛ روزنامهها و تارنماها محدودیتهای جغرافیایی را برداشتهاند اما مثل این است که از بازیگری بپرسید بازی در کدام صحنه را ترجیح میدهید سینما یا تئاتر؟ بی گمان خواهد گفت تئاتر.
حسی در این ملاقاتهای مستقیم هست که در جایی دیگر نمیتوان سراغ گرفت. گاه به خود میبالم که در چنین حس و حالی رشد یافتهام؛ شاید این حرف برای دیگرانی که این سطور را میخوانند بی معنا و وهم انگیز باشد اما همچنان منبع الهام من است. گوش من همچنان آن صداها را میشنود جیرجیرکهایی که میخوانند، بادهایی که میوزند و امواجی که بر هم میخورند و آهنگشان را تا فراخنای دل و روح و ذهنم فرو میدهند. در تمام این سالها دغدغه تفکر و پیدا کردن را از اندیشه انسان در کنار چگونگی فرجام تاریخ انسان مرا به خود و انگذاشته است حال این کتاب حاصل همه آن دلمشغولیها و دغدغههاست؛ چه پرسشهایی که داشتهام یا سوالاتی که از من پرسیده شده است. آرزویی که نه کامل اما به قدر بضاعت ناچیزم برآورده شده است.
این کتاب در شش فصل به نگارش درآمده و البته تغییرات مهمی در تقسیمبندی نهایی کتاب صورت پذیرفته است؛ برخی از محورهای اولیه را حذف کرده و نکات و محورهای جدیدی بدان افزودهام این کتاب بیشتر پاسخگوی سؤالات و نیازهای دانشجویان فلسفه تاریخ و علوم اجتماعی است هر چند برای خوانندگان عادی هم شاید مفید باشد نیازی به تذکر این امر نیست که من فیلسوف نیستم. تنها کاری که از دستم برآمده مطالعهای کلی و جامع درباره متفکران و اندیشههای فلسفه تاریخی و علم تاریخ محض است. سالها تدریس در این حوزه مرا بر آن داشت تا اثری تألیف کنم که بتواند نیازهای علاقهمندان به این حوزه را تأمین کند. حوزه تخصصی من تاریخ است و این در حالی است که بیشتر کتب فلسفه تاریخ را فلاسفه نگارش کردهاند. نوع نگاه و زاویه دید من به عنوان یک تحصیلکرده تاریخ شاید تفاوتی را در تألیف کتاب، این توفیق را داشتهام تا از منابع دانشگاه ونکوور کانادا، کارولینای شمالی، دانشگاه سواس لندن و دانشگاه دولتی وین بهره ببرم؛ ضمن آنکه کتابخانه مرجع واحد تهران مرکزی فرصت خوبی برای استفاده از منابع فلسفی لاتین برایم فراهم آورد. من فقط به منابع انگلیسی زبان مراجعه کردهام، هر چند برخی از دوستانم در استفاده از منابع آلمانی و فرانسوی مرا رهین منت خویش کردهاند.
نسخه اولیه کتاب با عنوان فلسفه تاریخ ابتدا در سال ۱۳۹۵ به همت انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی به چاپ رسید. خوشبختانه آن نسخه با استقبال فراوان دانشجویان و محققان و علاقهمندان تاریخ و فلسفه روبهرو شد. زمانی که تصمیم گرفتم نسخه جدید کتاب را با تغییرات و نوشتههای افزونتر به دست انتشارات فاخر ثالث برسانم بخشهای جدیدی به کتاب افزودم. فصل جدیدی هم نوشته شد که بیشتر به نقد مختصر آثار مورخ و محقق یهودی، یووال نوح هراری مربوط میشود. آثار او از جمله پرفروشترین کتب منتشر شده در جهان بوده و در ایران نیز با استقبال گستردهای روبهرو شده است. در این مختصر گذری به سه کتاب اخیر او با نامهای انسان خردمند، انسان خداگونه و ۲۱ درس برای قرن ۲۱ داشتهام. اما این کدام اثر است که وقتی پایان یافت بتواند رضایت تام آدمی را جلب کند؟ خوبیهای اثر مدیون نگاه عیب پوش شما و معایب آن بر عهده این کمترین است.
کتاب «تاملاتی بر فلسفه تاریخ» نوشته فیاض زاهد در ۴۸۸ صفحه و قیمت ۴۸۰ هزار تومان از سوی نشر ثالث منتشر شد.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............