کتاب دوست من [Le Livre de mon ami]. اثری از آناتول فرانس1 (فرانسوا آناتول تیبو، 1844-1924)، نویسنده‌ی فرانسوی، که خاطرات کودکی خود را تحت این عنوان جمع‌آوری و در 1885 منتشر کرد. ولی این خاطرات را به شخصیتی خیالی به نام پیر نوزیر2 نسبت داد.

کتاب دوست من [Le Livre de mon ami].  آناتول فرانس

استفاده از اسم مستعار نشانه‌ی آن است که نویسنده نمی‌خواسته است خاطرات خود را به‌طور یقین بازگو کند، بلکه قصدش این بوده است که دگرگونی‌های ظریف و باریکی در مطالب مربوط به شرح حال خود بدهد. بدین‌گونه است که زنجیره‌ای از صحنه‌های گوناگون به وجود آمده است که تجسم خاطرات گذشته، با دقتی حیرت‌آور، در آنها با اندیشه‌هایی از دوران پختگی به‌هم آمیخته است. در این کتاب، بیش از آنکه تحول درونی روح پیر کوچولو تشریح شود، سرگذشت روابط او با دنیای بیرون تحلیل شده است. نویسنده با سبکی ظریف که زیبایی شکننده‌ای دارد، برخی از شخصیت‌های آشنا و نخستین دوستان و پدر و مادر خود را آن‌چنان‌که از دید کودکی بین پنج تا هفت سال ملاحظه می‌شوند، ترسیم می‌کند.

پیر کوچولو مشاهده و قضاوت می‌کند، و این قضاوت‌ها مبانی تجاربی می‌شوند که روزبه‌روز عمق بیشتری می‌یابند. آناتول فرانس، از آن‌پس، طی دوران نویسندگی خود بارها به خاطرات زمان کودکی خود برمی‌گردد و با علاقه‌ای تمام، محلی را که در آن زندگی کرده است با دقت کامل شرح می‌دهد (پیر کوچولو، پیر نوزیر، زندگی نوشکفته). با این همه، صفحات فراموش‌نشدنی کتاب صفحاتی نیست که حرکات و سکنات پسر کوچک در آنها تشریح شده است، بلکه صفحاتی است که به فلان یا بهمان شخصیت دنیای پیرامون کودک تخصیص یافته است.

از این دیدگاه، باید گفت که آناتول فرانس صفحات بی‌نظیر و ارزشمندی نوشته است («مارسل چشم طلایی»3، «مادربزرگ نوزیر»4، «بانوی سفیدپوش»5). فصول دیگری به این بخش نخستین، که «کتاب پیر»6 نام دارد، افزوده شده است که با قلمی چالاک نوشته شده‌اند («کتاب سوزان»7). آناتول فرانس این بار پیر نوزیری را تصور می‌کند که صاحب اهل و عیال شده است و رفتار دختر کوچک خود را به دقت می‌نگرد. اما به نظر می‌آید که خیال‌بافی، در این بخش، تفنن روایت‌کننده را خفه کرده است، و این صفحات، گرچه با ظرافتی اندک تصنعی نوشته شده است، هرگز به اندازه‌ی صفحات «کتاب پیر» زنده نیست.

سیروس ذکاء. فرهنگ آثار. سروش


1. Anatole France (FranCois- Anatole Thibault)
2. Pierre Noziere 3. Marcelle Aux yeux d’or
4. La Grand’maman Noziere 5. La dame en blanc
6. Le livre de Pierre 7. Le livre de Suzanne

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...