کتاب «فراسوی شر، فراروی رنج» نوشته سعیده میرصدری، توسط انتشارات کتاب طه منتشر شد.

فراسوی شر، فراروی رنج» سعیده میرصدری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «مسئله‌ شرّ» یکی از مباحث جدی در گفتمان فلسفه دین و الاهیات در دهه‌های اخیر بوده است. با استناد به مسئله شرّ از یک سو انتقادات اخلاقی شدیدی بر گفتمان تئودیسه وارد شده و از سوی دیگر معقولیّت خداباوری در معرض تردید قرار گرفته است.

در این فضا متکلمان یهودی و مسیحی و فلاسفه دین خداباور کوشیده‌اند در مواجهه با انتقادات اخلاقی تند وارد بر گفتمان تئودیسه و حتی دعاوی ملحدانه راجع به نامعقولیّت خداباوری در مواجهه با شرّ به بازخوانی سنت دینی‌شان روی آورده و پاسخ‌هایی با تاب‌آوری بیشتر مطرح کنند، اما متأسفانه در جهان اسلام، متفکران اسلامی علاقه و اهتمام چندانی در این زمینه نداشته و ندارند و در مواجهه با مسئله شرّ به واگویی پاسخ‌های کلاسیک اکتفا کرده‌اند.

با توجه به این خلاء، در این اثر تلاش شده تا بر پایه متافیزیک اقبال لاهوری پاسخی جدید به مسئله شرّ ارائه گردد که به زبان روزگار ما ترجمه‌پذیر و فهم‌پذیر بوده، وجه وجودی و انسانی شرّ را جدی گرفته، و از زبان انتزاعی و خشک تئودیسه فاصله داشته باشد؛ پاسخی که به رنج انسانی اصالت دهد، شکوه و گلایه را به عنوان واکنشی موجه به رنج به رسمیت بشناسد و نقطه آغاز حرکت و دغدغه نظرورزی‌اش را «رنج ملموس بشری»‌ قرار دهد نه «پرسشی انتزاعی» و «مسئله‌ای منطقی» که در آن «انسان و رنجش» به «مفاهیم فلسفی و منطقی» فروکاهیده می‌شوند؛ پاسخی که عمل‌ورزی و کنشگری در جهت کاستن از رنج عالم را در ناظران رنج تقویت کند، و با تأکید بر مسئولیت بشری در عالم، در مقابل ادبیات فارغ‌دلانه و منفعلانه تئودیسه قرار گیرد.

کتاب «فراسوی شر، فراروی رنج» نوشته سعیده میرصدری در 384صفحه و با قیمت 189هزار تومان توسط انتشارات کتاب طه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...