عشق و سیاست | الف


زندگی انسان‌ امروزی به علل گوناگون اما ناگزیر با سیاست گره خورده است. اکنون دیگر مردم چون از اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم سیاست بر تمام ابعاد زندگی خود آگاهند، تمایل دارند در تصمیم‌گیری‌های سیاسی سهیم باشند. از سوی دیگر، حالا دیگر دنیا به شکل دهکده‌ای بزرگ درآمده و هر تصمیمی در هر جای آن می‌تواند بر زندگی دیگرانی در جای دیگرش اثر بگذارد. شاید از همین روست که انسان‌ها سواد سیاسی خود را افزایش می‌دهند و به همین دلیل است که سیاست با جنبه‌های مختلف ادبی و هنری و فرهنگی و ... در هم آمیخته است. یکی از همین نمونه‌ها، آمیختن سیاست با ادبیات در حوزۀ داستان و داستان‌نویسی است.

مهدیس غنی‌زاده جان کندن

مهدیس غنی‌زاده، نویسندۀ متولد 1364، چند سالی است به فعالیت داستان‌نویسی و نوشتن یادداشت دربارۀ کتاب‌های مختلف برای نشریات مشغول است. او ماجرای نخستین رمان خود را به ماجرای دو رفیق از نسلی آرمان‌گرا اختصاص داده است. رفاقتی با اشتراکات و شباهت‌هایی چون عشق به کتاب‌خواندن و کنجکاوی‌های جوانانه نسبت به همه چیز پیرامون خود. محور داستان، مشتری ثابت بساط كتاب‌فروشی است كه خود نیز ماجرایی عجیب دارد.

با پیشروی داستان، فاصلۀ بین راوی و دوستش زیاد می‌شود. فرهاد که یک چپ‌گرای تندرو به حساب می‌آید، در جلسات بحث و تئوری یك سر و گردن از همه بالاتر قرار دارد. در این میان، ماجرایی عاشقانه هم چاشنی روایت می‌شود؛ عشقی كه اگرچه راوی را پرشور و هیجان نشان می‌دهد، اما او را از فرهاد دور کرده و موجب رقم خوردن قصه‌ای می‌شود كه مخاطب را به دل داستان متفاوت «جان کندن» می‌برد.

نویسنده «جان کندن»، در هجده فصل كوتاه تلاش کرده به نوعی تاریخی غیررسمی‌ را روایت کند كه شخصیت‌های آن درگیر رویدادهایی تحول‌برانگیز می‌شوند. این رمان را می‌توان یك عاشقانۀ کم و بیش سیاسی خواند. رمانی گویای حکایت پسران و دخترانی كه حین رشد جسمی و فکری در دل تاریخ دچار دگرگونی سرنوشت شده‌اند. داستان غنی‌زاده حاصل انقلاب سال 1357 است. دوره‌ای که زمانی نوشتن درباره‌اش دشوار و شاید ناممکن بود؛ اما اینک در دهۀ پنجم پس از انقلاب، هر روز قصه‌ها، اشعار، نمایش‌نامه‌ها، فیلم‌نامه‌ها و محصولات ادبی و هنری بیشتری آغشته به رنگ و بوی تاریخ آن دوران منتشر می‌شوند. تولیداتی که بر محور شور جوانی، عشق و سیاست به عرصه می‌آیند و راویِ جزئیاتی از ذهن و زبان و زندگی شخصیت‌هایی در دل بیش از نیم قرن گذشته هستند. «جان کندن» هم یکی از همان حکایت‌ها با همان شخصیت‌هاست.

اما با علم به اینکه فضاسازی داستان چیزی فراتر از مکان وقوع آن و علاوه بر پیشینۀ تاریخی شامل عواملی مانند فرهنگ، محیط اقتصادی - اجتماعی و جهان داستان است، می‌توان فضاسازی مهدیس غنی‌زاده در «جان کندن» را موشکافانه‌تر بررسی کرد. فضاسازی بر عواملی چون زبان شخصیت، سبک نوشتن، نوع داستان و محیط کلی تأثیر می‌گذارد و به همین دلیل تمام این عناصر باید مطابق با طرح و پیرنگ داستان، شخصیت‌ها و موضوع داستان عمل کنند. موضوع رمان «جان کندن»، درصد زیادی از فضاسازی آن را نیز به خود اختصاص داده و در لحن آن نیز اثرگذار بوده است. وقوع این عاشقانۀ سیاسی در بستر حوادث دهه پنجاه؛ توصیف هوای اغلب ابری و بارانیِ تداعی‌کنندۀ اندوه راوی از مرگ رفیق خویش و همچنین رویدادهایی که بر وی گذشته؛ مقصر قلمدادکردن و احساس مسئولیت راوی؛ خشم و ناراحتی مداوم وی از اطرافیان و مسائلی از این دست موضوعاتی است که نویسنده از آنها برای پیش‌بردن قصه در فضایی مناسب استفاده کرده است.

اشارۀ مداوم و مستمر راوی به خاطراتش با فرهاد و استفاده از ترانه‌ها، آهنگ‌ها، پرداختن به شوخی‌ها و نام‌بردن از غذاها ابزاری هستند که به وفور برای ساختن فضای رفاقت دوران رویداد قصه مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند. دختر و پسر رمان «جان کندن» در پیچیدگی‌های درس و سیاست و مبارزه، قصد عشق‌ورزی به یکدیگر را هم دارند، غافل از اینکه عدم همراهی و همگامی در یک مسیر مشترک سیاسی و عقیدتی، برای شخصیت‌های رمانی در آن مقطع زمانی که گفتیم، کار ساده و کم اهیمتی نیست.

نویسنده از همین ابزار استفادۀ شایانی هم در بحث شخصیت‌پردازی کرده تا بتواند ویژگی‌های قهرمان یا ضدقهرمانان داستانش را به خواننده اعلام کرده و بقبولاند. شخصیت‌پردازی، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های اثر برای رسیدن به موفقیت است. نویسنده باید بتواند با پرداختن به امیال، دغدغه‌ها و اتفاقات شخصیت‌های داستان، حوادث پی در پی و جالب توجهی در داستانش خلق کند. خوانندۀ «جان کندن» ناخودآگاه می‌پذیرد کسی که بارها از حضور در تظاهرات، میدان مبارزه و جنگ و چنین رویارویی‌هایی پرهیز دارد، شخصیتی ترسوست.

همین طور است اثبات خوشگذرانی یا بی‌مسئولیتی فرهاد از طریق نوع شوخی‌ها و خوردن غذاها و البته تکرار گزینش‌های نادرست و شتاب‌زدۀ شیرین برای نشان‌دادن بی‌حوصلگی مداوم او. انتخاب نوع روایت رمان به ‌شیوۀ منِ راوی از طریق جریان سیال ذهن نیز به تمام این ویژگی‌ها تناسب بخشیده و باعث شده توصیف‌ها و فضاسازی‌ها و شخصیت‌پردازی‌ها در کنار هم روایت جذاب و گیرایی را رقم بزنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...