در کارگاه، در حالی که پرده نقاشی را در گوشه‌ای نهاده است، با رنگ‌ها کار می‌کند. شخصیتها را از تابلو بیرون می‌کشد، از این کار لذت می‌برد و نگران است، آنها را هرطرف می‌چرخاند و در پی کشف جوهر، حرکات و خصلت یگانه آنهاست... این کتاب کوچک یک بازی قایم‌موشک یا بهتر بگوییم بازی چشم‌بندی است. در اینجا نویسنده است که چشمانش را می‌بندد تا بگذارد شخصیتهایش بازی کنند و مخصوصاً آنها و خودش را فراموش کند

سکه‌سازان | آندره ژید
سکه‌سازان
[Journal des Faux-Monnayeurs]. (The Counterfeiters) اثری از آندره ژید (1) (1869-1951)، نویسنده فرانسوی، که در 1926 انتشار یافت. نویسنده قصد خود را در تقدیم‌نامه کتاب بدین‌سان آشکار می‌کند: «من این دفترمشق‌ها و بررسی‌ها را به دوستم ژاک دولاکرتل (2) و همه کسانی تقدیم می‌کنم که به مسائل مربوط به این حرفه ‌علاقه‌مند هستند.» دنباله آن از صلابت کمتری برخوردار است. ژید، در کارگاه، در حالی که پرده نقاشی را در گوشه‌ای نهاده است، با رنگ‌ها کار می‌کند. شخصیتها را از تابلو بیرون می‌کشد، از این کار لذت می‌برد و نگران است، آنها را هرطرف می‌چرخاند و در پی کشف جوهر، حرکات و خصلت یگانه آنهاست. ژید که در اینجا حتی‌الامکان کمتر رمان‌نویس است و نمی‌تواند مدت زیادی بازیی را ادامه دهد که در آن خود را کمتر از آنچه می‌آفریند واقعی تصور کند، طوری از شخصیتهای خود حرف می‌زند که گویی آنها را می‌شناسد و این برای آن است که بهتر بتواند آنها را به خود جلب کند. به نوعی از آنها تملق می‌گوید، سرجایشان قرار می‌دهد، امتحانشان می‌کند و خود را متقاعد می‌کند که واقعاً وجود دارند؛ خود را کنار می‌کشد تا بگذارد شخصیتهای رمان بهتر نفس بکشند. برای آنکه به آنها امکان دهد که خارج از قلمرو ذهنش عمل کنند، دوباره خلقشان می‌کند، سعی می‌کند که آنها را درک کند، حتی‌الامکان اظهار همدردی می‌کند تا آنها را از حجب و حیا و ملاحظات رازپوشی ناچیزشان برهاند. کمتر از هرچیز به ملاحظات روانشناختی توجه دارد. بیشتر کوشش می‌کند که نشان دهد تا اثبات کند.

ژید در این عالم جالب که در آن هراخلاقی را مضحک می‌یابد ولی نمی‌تواند از آن فرار کند، عاشق شخصیتهایی است که خود خلق کرده است و در نتیجه نسبت به آنها احساس غیرت می‌کند. از این حیث می‌توان گفت که برای آنها بیش ازحد باهوش است و آنها این مطلب را احساس می‌کنند. او با آنها و همزمان با آنها می‌اندیشد. آزادی آنها آزادی اوست. کلمات «باید» «ضروری است» مدام از قلمش جاری است. ژید برای آنکه به عمق راز آنها پی ببرد، هرگونه کنجکاوی را به کنار می‌گذارد، خود را بی‌هدف به دست حوادث می‌سپارد. به قدری وحشت دارد از اینکه نتواند افکارش را که شاهد زنده آنهاست، از جسمی به جسم دیگر متبدل سازد. تعمداً از طرحهای اولیه خود عدول می‌کند، به ردیابی فشارها می‌پردازد، باعث تمرد یا اطاعت شخصیتهای آفریده خود می‌شود. این کتاب کوچک یک بازی قایم‌موشک یا بهتر بگوییم بازی چشم‌بندی است. در اینجا نویسنده است که چشمانش را می‌بندد تا بگذارد شخصیتهایش بازی کنند و مخصوصاً آنها و خودش را فراموش کند: جسم آنها و چهره آنها و هرچیزی را که روح آنها را پنهان می‌کند فراموش کند؛ چرا که می‌خواهد صدای آنها را بهتر بشنود. این جد و جهد جالب توجه است زیرا ژید هرچه بیشتر سعی می‌کند که نادیدنی یا نابینا باشد، بیشتر مشهود یا شایان توجه می‌شود. انسان گمان می‌کند که مشغول خواندن اثر لابرویر (3) است: «اولیویه (4) سخت مواظب بود تا از چیزی که نمی‌داند حرف نزند.» در مورد آخرین نکته دفتر دوم چه باید گفت: «اما در هرحال بهتر است که بگذارم تا خواننده هرطور که دلش می‌خواهد فکر کند- ولو مخالف من باشد.»

یادداشتهای روزانه سکه‌سازان یکی از باارزش‌ترین تجربه‌ها در زمینه تغییر قواعدی است که دیگر کهنه شده بود.

مرتضی کلانتریان. فرهنگ آثار. سروش

1.Andre Gide 2.Jacques de Lacretelle 3.La Bruyere 4.Olivier

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...