رمان «ربایندگان مغز استخوان» [The marrow thieves] نوشته شری دیملاین [Cherie Dimaline] منتشر شد.

ربایندگان مغز استخوان» [The marrow thieves] نوشته شری دیملاین [Cherie Dimaline]

به گزارش کتاب نیوز، رمان پاد آرمانشهری «ربایندگان مغز استخوان» با ترجمه فرید وکیل‌زاده و توسط نشر شب خیز منتشر شد.

شری دیمالین (1975- ) نویسنده ای کانادایی است. او برای «ربایندگان مغز استخوان» جوایز متعددی دریافت کرده ست؛ از جمله انتخاب به عنوان کتاب برتر سال ۲۰۱۸ از طرف شبکه‌ی تلویزیونی CBC کانادا، جایزه‌ی شورای هنر کانادا، جایزه‌ی بین‌المللی Kirkus Prize نشریه‌ی آمریکایی Virginia Kirkus، انتخاب به عنوان کتاب برتر از طرف مؤسسه‌ی Globe and Mail کانادا، برنده‌ی جایزه‌ی کاج سفید انجمن کتابخانه‌های کانادا و کتاب برتر کتابخانه‌های عمومی نیویورک.

در معرفی ناشر از این کتاب می‌خوانیم:

در جهانی که تحت تأثیر عواقب و دگرگونی‌های ناشی از پدیده‌ی گرمایش زمین در آستانه‌ی فروپاشی است، بومیان سرخ‌پوست آمریکای شمالی برای استخراج مغز استخوانشان ربوده می‌شوند. در مغز استخوان آن‌ها ویژگی منحصر‌به‌فردی زنده مانده است که دیگر انسان‌ها آن را از دست داده‌اند: توانایی رؤیا‌پردازی. فرنچی و هم‌قطارانش که با مشقت زیاد برای زنده ماندن خود و حفظ نژاد و پیشینه‌شان به سوی سرزمین‌های شمالی فرار می‌کنند نمی‌دانند که یکی از آن‌ها حامل ویژگی کلیدی اسرارآمیزی است که می‌تواند به شکست کامل ربایندگان مغز استخوان بیانجامد.

فرید وکیل زاده مترجم این اثر کتاب «مرگ در فلورانس» اثر مارکو ویچی را نیز برای این ناشر ترجمه کرده است.

«ربایندگان مغز استخوان» نوشته شری دیملاین، در 232 صفحه و با قیمت 49 هزارتومان توسط نشر شب خیز منتشر شده و در دسترس علاقمندان به رمان است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...