کتاب داستانی «سایه سنگین خانم الف» [Like Family (Il nero e l'argento)] نوشته پائولو جوردانو [Paolo Giordano] با ترجمه محیا بیات توسط نشر برج منتشر و راهی بازار نشر شد.

«سایه سنگین خانم الف» [Like Family (Il nero e l'argento)] نوشته پائولو جوردانو [Paolo Giordano]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۱۴ منتشر شده و نشر برج با امضای قرارداد کپی‌رایت حق انحصاری چاپ ترجمه آن را خریداری کرده است.

پائولو جوردانو نویسنده ایتالیایی این‌کتاب، متولد سال ۱۹۸۲ و دانش‌آموخته رشته فیزیک در دانشگاه تورین است. او در ۲۶ سالگی، اولین‌کتابش را با عنوان «تنهایی اعداد اول» منتشر کرد که به‌خاطر آن برنده جایزه پرمیو استرگا و به‌عنوان جوان‌ترین برنده این‌جایزه معرفی شد. جوردانو به‌جز «تنهایی اعداد اول» و «سایه سنگین خانم الف»، دو کتاب دیگر با نام‌های «بدن آدمی» و «بلعیدن آسمان» در کارنامه دارد.

عنوان اصلی کتاب «سایه سنگین خانم الف» به زبان ایتالیایی، «سیاه و نقره‌ای» است که ناشر نسخه فارسی، این‌عنوان را با هماهنگی نویسنده اثر تغییر داده است. جوردانو در معرفی این‌کتاب می‌گوید «سایه سنگین خانم الف» تکه‌ای از داستانی واقعی و دردناک است و اضافه کرده انحراف قصه از واقعیت جوهره شخصیت‌هایی را که کتاب ملهم از آن‌هاست تغییر نمی‌دهد.

خانم الف، پرنده بهشتی، یتیم‌ها، بی‌خوابی، مهمان‌خانه‌چی، اتاق خاطرات، بیروت، جدول‌ضرب هفت، زمستان، مترسک، ظرف مرتبطه،‌ پرنده بهشتی ۲ عناوین فصل‌های مختلف داستان «سایه سنگین خانم الف» هستند. این‌کتاب اولین اثری است که از این‌نویسنده به فارسی ترجمه و منتشر می‌شود.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

به باورم مهماندار از تنابه سیاه هیچ نمی‌داند. نورا هم که بر بازوی من به خواب شیرینی رفته،‌ چیز چندانی نمی‌داند. نگاهش می‌کنم. مانده‌ام که نگاهم از سر احساسات است یا حسادت. تنابه او روشن و شفاف و فراوان‌تر از هر چیزی جاری است. پذیرفته‌ام که شور زندگی در او توقف‌ناپذیر است، که هیچ‌چیز، حتی درد مطلق، حتی زخمی کاری نمی‌تواند راهش را بند بیاورد. خلاصه‌اش، این خوشحالی و غم، به‌دلیل آنچه که بر ما می‌گذرد نیست، چیزی است مطابق تنابه‌ای که در ما جاری است و مال او، نقره مذاب است؛ سفیدترین فلزها، بهترین رساناها و بی‌رحم‌ترین بازتاباننده‌ها. او را چنین قوی دانستن تسلایم می‌دهد اما هم‌زمان می‌ترسم که وجود من برایش ضروری نباشد. از اینکه به او چسبیده باشم؛ مثل زالویی که حیات دیگران را می‌مکد، مثل انگلی عظیم‌الجثه، می‌ترسم.

این‌کتاب با ۱۲۸ صفحه جیبی، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۸ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...