رمان «دختری در تبعید» [A girl in exile requiem for linda B] نوشته اسماعیل کاداره [Ismail Kadare] با ترجمه محمود گودرزی توسط نشر چترنگ منتشر و راهی بازار نشر شد.

دختری در تبعید» [A girl in exile requiem for linda B]  اسماعیل کاداره [Ismail Kadare]

به گزارش 
کتاب نیوز به نقل از مهر، اسماعیل کاداره مولف این‌کتاب، متولد سال ۱۹۳۶ در آلبانی و از نویسندگان مشهور این‌کشور است. او اوایل دهه ۱۹۹۰ در پی فشارهای رژیم کمونیستی انور خوجه آلبانی را ترک کرد و به فرانسه پناهنده شد. کاداره سال ۱۹۹۶ به عضویت فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه درآمد و پس از آن نیز به عنوان افسر «لژیون دونور» معرفی شد. نخستین رمان او «ژنرال ارتش مرده» سال ۱۹۶۱ منتشر شد و پس از آن در حدود ۲۰ رمان و چندین کتاب شعر به چاپ رسانده‌است. وی هر سال یکی از کاندیداهای جایزه نوبل ادبیات است.

این‌رمان برای کشف راز خودکشی لیندا ب دختر جوان آلبانیایی است که در دوران حکومت انور خوجه دیکتاتور این‌کشور زندگی می‌کرد و همراه خانواده‌اش به روستایی خارج از تیرانا پایتخت این‌کشور تبعید شد. در این‌رمان شخصیتی به‌نام رودیان استفا حضور دارد که نمایشنامه‌نویسی اهل تیراناست و برای لیندا نماد فرهنگ و هنر در تبعید است. نمایشنامه‌نویس هرگز لیندا را ندیده اما کتابی را برایش امضا می‌کند و پس از شنیدن خبر خودکشی‌اش، تلاش می‌کند نقش خود را در شکل‌گیری این‌فاجعه بداند.

کاداره رمان «دختری در تبعید» را در ۱۳ فصل و فاصله زمانی سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ نوشته است. او این‌رمان را به تمام زنان جوان آلبانیایی که در تبعید داخلی به دنیا آمده‌اند، بزرگ شده و جوانی خود را سپری کرده‌اند، تقدیم کرده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

اگر رودیان این‌صحنه را در یکی از پرونده‌های کمیسیون پیدا نکرده بود، به‌کلی باورناپذیر به نظر می‌رسید.
اما شاید اعضای هیئت هنری کمتر به بُعد عجیب و مضحک صحنه توجه کرده بودند؛ چون روح در این‌لحظه ظاهر می‌شد.
او انتظار داشت بعضی از آن‌ها از این‌روح وحشت کنند. این‌روح اینجا چه‌کار می‌کند؟ این رئالیسم سوسیالیستی است یا هملت؟‌ دیگران چه‌بسا از او دفاع می‌کردند: هرچه بود، ارواح ابداع شکسپیر یا حتی سنکا نبودند. تمام این‌چیزها از دل مردم بیرون می‌آمدند.
به نظرش رسید این دفاع شروع خوبی باشد، با این‌حال، هنوز نمی‌توانست ذهنش را از مساله حضور روح آزاد کند. درست قبل از نیمه‌شب، وقتی آماده می‌شد به رختخواب برود، پاسخ این مساله مثل برق از ذهنش گذشت. پاسخ موردنظر شاهکار تکبری غالب بود که تمام وقایع چند روز اخیر را بی‌اهمیت می‌کرد:‌ احضارهایش به کمیته حزب، کاهلی‌های صبح‌هایش، جاده ویتنامی- کوبایی به سوی شکنجه‌گاهش از ورای کافه‌های تیرانا و حتی میگنا و اشک‌هایش.

این‌کتاب با ۱۶۰ صفحه، شمارگان ۸۰۰ نسخه و قیمت ۵۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...