رمان «مهمان نیمه شب» [The overnight guest] نوشته هدرگودنکاف [Heather Gudenkauf] با ترجمه علی قانع و توسط نشر نون منتشر شد.

مهمان نیمه شب» [The overnight guest]  هدرگودنکاف [Heather Gudenkauf]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر؛ علی قانع مترجم این کتاب گفت: این کتاب رمانی مهیج و پرفروش است که کار ترجمه آن حدود دو تا سه ماه به طول کشید. هدر گودنکاف متولد واگنر در داکوتای جنوبی ایالات متحده، نویسنده پرفروش نامزد دریافت جایزه ادگار، نیویورک تایمز و USA Today است که همراه همسر و فرزندانش در آیووا زندگی می‌کند.

این‌مترجم در ادامه گفت: داستان «مهمان نیمه‌شب» از این قرار است که زنی در توفان برفی و مرگبار از یک مهمان ناخوانده پذیرایی می‌کند او فکر می‌کرد که تنهاست. برای وایلی لارک، نویسنده رمان‌های جنایی، اهمیتی ندارد که در میان برف و توفان در یک خانه روستایی متروک باشد، جایی که در کنار آتش و سکوت کامل برای نوشن کتاب جدیدش خلوت کرده است همه چیز می‌توانست عالی باشد، اگر این واقعیت وجود نداشت که سال‌ها قبل، در این خانه دو نفر در کمال خونسردی به قتل رسیدند و یک دختر بدون هیچ ردی ناپدید شده بود.

قانع گفت: در ادامه قصه، با شدید تر شدن توفان، وایلی خود را در داخل خانه گرفتار می بیند، تسخیر شده با اسرار پشت دیوارهای آن و همین طور تسخیر شده با رازهای خودش. او یک کودک را در برف‌های بیرون خانه پیدا می‌کند خیلی زود معلوم می‌شود که این خانه روستایی آن قدرها که او فکر می کرده متروک نیست و یک نفر برای پیدا کردن آنها دست به هر کاری می‌زند.»

وی در پایان گفت: این‌کتاب با ۳۴۰ صفحه، در قطع رقعی و قیمت ۱۳۵ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...