کتاب «شب به‌خیر زامبی» [Good night, zombie] نوشته جیمز پریلر [James Preller] با تصویرگری یاکوپو برونو و ترجمه مائده مرتضوی از سوی نشر کتاب چ (زیرمجموعه گروه انتشاراتی چشمه) به کتاب‌فروشی‌ها راه یافت.

شب به‌خیر زامبی» [Good night, zombie] نوشته جیمز پریلر [James Preller]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در توضیحی بر این اثر آمده که «شب‌به‌خیر زامبی»، قصه‌ی سه دانش‌آموز است که به اجبار یک شب را در مدرسه‌ی خود می‌گذرانند. چون یک نفر درهای مدرسه را به روی آن‌ها قفل کرده است! و آن‌ها باید آن شب شاهد چیزهایی باشند؛ چیزهایی ترسناک!

ماجراهای این سه دانش‌آموز در آن شب سرد و تاریک بیش‌تر از آن‌که ترسناک باشد، مهیج است. ماجرا از این قرار است که آن‌ها در آن شب تنها نیستند و در زیرزمین مدرسه کسی منتظر آن‌هاست؛ پیرمردی عجیب و غریب که از رازهای عجیبی خبر دارد!

کم‌کم چیزهایی در تاریکی پدیدار می‌شوند؛ موجوداتی شبیه انسان اما زشت و خطرناک! سه دانش‌آموز ماجراجوی قصه‌ی ما باید از آن‌ها دوری کنند؛ اما این کار چگونه ممکن است؟ زامبی‌ها همه‌جا هستند؛ توی حیاط مدرسه، پشت درها، روی پشت‌بام و... و سوال مهم‌تر این‌که اصلا آن‌ها با این مدرسه و دانش‌آموزهایش چه‌کار دارند؟

جیمز پریلر در این کتاب با هوشمندی مسائلی مانند احترام به بزرگ‌تر، همکاری برای دستیابی به اهداف بزرگ و احترام به محیط زیست را در پس قصه‌ای جذاب و پرکشش بیان می‌کند.

کتاب «شب به‌خیر زامبی» نوشته جیمز پریلر، با تصویرگری یاکوپو برونو و ترجمه مائده مرتضوی در 89 صفحه، قطع رقعی، جلد شومیز و به بهای 30 هزار تومان، از سوی نشر کتاب چ منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...