«بنیان‌های آموزش موسیقی به کودکان» [La préparation musicale des touts-petits] نوشته‌ ادگار ویلمز [Edgar Willems] ششمین کتاب از «مجموعه‌ موسیقی جهان» نشر افکار با ترجمه مهران پورمندان منتشر شد.

بنیان‌های آموزش موسیقی به کودکان [La préparation musicale des touts-petits]  ادگار ویلمز [Edgar Willems]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «بنیان‌های آموزش موسیقی به کودکان» نوشته ادگار ویلمز ششمین کتاب از «مجموعه موسیقی جهان» نشر افکار با ترجمه مهران پورمندان منتشر شد. این کتاب پیشتر با عنوان «بنیان‌های آموزش موسیقی» توسط «نشر نقد افکار» منتشر و تجدید چاپ شده بود که نشر افکار ویرایش جدیدی از ترجمه را با برند «نشر افکار جدید» به مخاطبان به ویژه مربیان و مدرسان موسیقی عرضه کرده است.

مترجم که پژوهشگر موسیقی و استاد دانشگاه است، در پیش‌گفتار خود ادگار ویلمز را چنان معرفی می‌کند: «نام و آثار ادگار ویلمز در ایران ناشناخته است، در حالی که او یکی از بزرگ‌ترین مربیان موسیقی کودک و از پیشگامان آن در جهان است. ویلمز در سال ۱۸۹۰ در لانکن بلژیک به دنیا آمد. در مدرسه هنرهای زیبای بروکسل به تحصیل پرداخت و از ۱۹۲۰ در پاریس اقامت گزید. در سرنوشت هنری او ریموند دانکن، موسیقیدان و خالق روش آماده‌سازی بدن در هنرهای مرتبط با ژیمناستیک، امیل ژاک دالکروز، یکی از پیشگامان آموزش موسیقی کودک و خالق روشی به نام خود او، ارنست آنسرمه، آهنگساز و رهبر موسیقی سوئیسی، و سزار ژوفری فرانسوی، رهبر کر و خالق روش «دل‌های شاد»، تأثیر قطعی به جای گذاشتند. ویلمز آموزش‌های موسیقیایی خود را زیر نظر ترزا سورویا در سلفژ، ویلیام مونتیله در هارمونی و امیل ژاک-دالکروز در ریتم گذراند و پس از آن به گذراندن دوره‌ای تحت عنوان «فلسفه موسیقی» با سورویا پرداخت و به تربیت حرکات جسمانی مرتبط با موسیقی به منظور تربیت ذهن علاقه‌مند شد. در سال ۱۹۳۴ اولین اثر مکتوب خود را تحت عنوان «بنیان‌های روان‌شناختی آموزش موسیقی» به انتشار رسانید و با برگزاری کنفرانس‌های متعدد به ترویج ایده‌ای که در آن مطرح کرده بود، پرداخت. از سال ۱۹۵۶ در کنسرواتوار موسیقی ژنو به تربیت مربیان آموزش موسیقی کودک روی آورد و تا سال ۱۹۷۱ این هدف را پیگیرانه دنبال کرد. در سال ۱۹۷۸ در ژنو چشم از جهان فرو بست.»

مترجم همچنین درباره متد آموزش موسیقی ویلمز به کودکان می‌نویسد: «روش ادگار ویلمز در زمینه آموزش موسیقی که امروزه وجهه‌ای بین‌المللی دارد، دارای ویژگی‌های زیر است: آموزش موسیقی می‌بایست راهی برای شکوفایی انسان گردد و تمامی افراد، چه مستعد و چه غیرمستعد، می‌بایست بتوانند از این امکان که همانا موسیقی باشد، بهره جویند. نخستین گام‌ها از ارزش بی‌کرانی برخوردارند. اگر اولین گام‌ها درست برداشته شوند، حرکت‌های بعدی طبق قوانین ساده زندگی، خود به خود طی خواهند شد. عمل موسیقایی بر هرگونه نظریه‌پردازی ذهنی متقدم است. عوامل بنیانی موسیقی همچون ریتم، ملودی، هارمونی، بداهه‌نوازی و آهنگسازی می‌بایست همچون عوامل حیاتی در نظر گرفته شوند.»

ادگار ویلمز در این کتاب با بررسی متدهای مختلف آموزش موسیقی در سنین مختلف، به ویژه متدهای مربیان موسیقی کودک، با دانش گسترده خود در زمینه‌های فلسفی و روان‌شناسی، اشکالات و دشواری‌های پیش روی مربیان و هنرآموزان با سطوح استعدادهای متفاوت را برمی‌شمارد و راه‌کارهایی مبتنی بر تجربه خود و دانش پژوهشگران متعدد در حوزه‌های موسیقی و روان‌شناسی ارائه می‌کند.

کتاب «بنیان‌های آموزش موسیقی به کودکان» در ۲۳۰ صفحه قطع رقعی به بهای ۴۸ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...